تفکر استراتژیک با روند تفکر خلاق و واگرا و دیدگاه طراحی شده توسط رهبر سازمان همراه است. این امر به مدیرانی نیاز دارد که فراتر از وظایف معمولی رفته و توجه دقیق تری به اهداف استراتژیک بلند مدت سازمان داشته باشند. تفکر استراتژیک استفاده از شباهت ها برای توسعه ایده های جدید خلاق و طراحی اقدامات مبتنی بر یادگیری بدیع است. این مفهوم روشی خاص برای تفکر با ویژگی های خاص می باشد. چندین مدل وجود دارد که ابعاد تفکر استراتژیک را نشان می دهد. در ادامه بر اساس مدل پیشنهادی لیدکا (۱۹۹۸) عناصر تفکر استراتژیک معرفی شده اند.
فهرست محتوا
عناصر تفکر استراتژیک
دیدگاه سیستمی
یک متفکر استراتژیک یک مدل ذهنی از سیستم کامل ارزش آفرینی از ابتدا تا انتها است و وابستگی های درون زنجیره را درک می کند. دیدگاه سیستم به افراد کمک می کند تا نقش خود را در یک سیستم بزرگتر، تاثیر رفتارشان بر سایر قسمتهای سیستم و همچنین نتیجه را تشخیص دهند. بنابراین، این روش نه تنها مناسب استراتژی سطح شرکت، کسب و کار و عملیاتی بلکه نیازهای سطح فردی را برطرف می کند. از منظر عمودی، متفکران استراتژیک پیوندهای موجود در سیستم را از چند منظره مشاهده میکنند و رابطه بین سطوح مختلف استراتژی با زمینه های خارجی و همچنین انتخاب های روزمره فردی را درک می نمایند. از منظر افقی، آنها همچنین ارتباطات بین بخشها، توابع و بین تامین کنندگان و خریداران را درک می کنند.
قصد متمرکز
قصد استراتژیک، تمرکز ایجاد میکند، که به افراد سازمانی اجازه می دهد از انرژی خود استفاده کنند و با متمرکز کردن توجه شان در مقابل حواس پرتی مقاومت نمایند. در چرخشهای گمراه کننده و تغییرات، چنین انرژی روانی ممکن است کمیاب ترین منبع یک سازمان باشد و فقط کسانی که از آن استفاده می کنند موفق خواهند شد. بنابراین، تفکر استراتژیک اساسا مربوط به شکل دهی مداوم و مجدد است.
فرصت طلبی هوشمندانه
درون این کانون تمرکز محور، باید جایی برای فرصت طلبی هوشمندانه وجود داشته باشد، که استراتژی مورد نظر را پیش می برد و به معنای پاسخگویی به فرصتهای خوب است. موضوعات درگیر در استفاده از یک استراتژی باید همیشه در برابر خطرات و از دست دادن استراتژی های جایگزین متعادل شوند.
فکر کردن در زمان
استراتژی اساسا توسط آینده هدایت نمیشود، بلکه این شکاف بین وضع موجود و آینده مدنظر است که با ایجاد ارتباط بین حال و آینده استراتژی را شکل می دهد. این نوسان بین گذشته، حال و آینده برای اجرای استراتژی و همچنین تدوین آن ضروری است.
فرضیه محور
عنصر نهایی در بین عناصر تفکر استراتژیک به عنوان فرضیه محور شناخته میشود. این یک روش علمی را بازتاب می دهد که درباره خلق فرضیه ها و آزمون آنهاست. تفکر استراتژیک ماهیتی خلاقانه و انتقادی دارد. فهمیدن اینکه چگونه می توان هر دو نوع تفکر را به طور همزمان انجام داد، مدتهاست روانشناسان شناختی را دچار مشکل کرده است، چرا که تعلیق قضاوت انتقادی برای فکر خلاقانه تر ضروری می باشد.