خلاصه کتاب کار عمیق
کتاب کار عمیق نوشته کال نیوپورت کتابی پیرامون دانش بهره وری است. کال اعتقاد دارد که بهترین راه برای انجام کارهای پرمعناتر کار عمیق می باشد. کار در یک حالت با تمرکز بالا بدون حواس پرتی در یک کار واحد.
این کتاب به دو قسمت تقسیم شده است. در قسمت اول توضیح داده میشود که چرا کار عمیق بهره وری را به حداکثر می رساند و چرا فقط تعداد کمی از افراد آنرا تمرین می کنند. قسمت دوم به ما نشان می دهد که چگونه واقعا این کار را انجام دهیم و کار عمیق را به یک رویه منظم در زندگیمان تبدیل نماییم.
نویسنده کتاب، کال نیوپورت، در حال حاضر استادیار علوم کامپیوتر در دانشگاه جرج تاون می باشد. وی همچنین کتابهای متعددی به رشته نگارش در آورده است.
فهرست محتوا
کار عمیق چیست؟
کار عمیق: فعالیت های حرفه ای انجام شده در حالت تمرکز بدون حواس پرتی که توانایی های شناختی ما را به حد نهایی می رساند. این تلاشها ارزش جدیدی ایجاد کرده، مهارت ما را بهبود می بخشد و کپی کردن آن دشوار است.
کار کم عمق: وظایف که نیاز به توانمندی شناختی کمی دارند-مانند وظایف تدارکاتی- اغلب در حالی که حواس فرد پرت است، انجام میشوند. این تلاشها معمولا ارزش جدیدی در جهان ایجاد نمی کنند و تکرار آنها آسان است.
کال نیوپورت بین کارهای عمیق و کم عمق تفاوت قائل می شود. کار عمیق، به کارهای بدون حواس پرتی و تمرکز بالا اشاره دارد که مهارت های فرد را بهبود می بخشد، ارزش زیادی در مدت زمان کم ایجاد کرده و کپی کردن آن نیز معمولا سخت خواهد بود.
کار کم عمق در سوی دیگر به کارهای غیرشناختی با تمرکز کم اشاره دارد. تکرار این کارها معمولا آسان است. مثلا، چک کردن هر چند دقیقه یک بار ایمیل ها، پاسخ دادن به اعلانهای فشرده و گشتن در شبکه های اجتماعی…
فرضیه کتاب این است که توانایی انجام کارهای عمیق در حال کمیاب تر شدن است و همین نکته باعث ارزشمندتر شدن آن نیز میشود. در نتیجه، عده معدودی که این مهارت را پرورش می دهند و آن را به عنوان هسته زندگی خود در نظر می گیرند، رشد خواهند کرد.
این مهارت کار عمیق چنان ارزشمند است که اریک بارکر نویسنده موفق دنیای کسب و کار، آنرا ابر قدرت قرن بیست و یکم نامیده است.
کار عمیق نادر و ارزشمند
فرضیه کار عمیق این است که توانایی انجام کارهای عمیق دقیقا با افزایش ارزش به طور فزاینده ای نادر نیز میشود. در نتیجه، عده معدودی این مهارت را پرورش می دهند و سپس آنرا به عنوان رویه زندگی انتخاب خواهند رکد.
چرا کار عمیق کمیاب است؟ برای تازه کارها، کار کم عمق آسانتر است. علاوه بر این، به نظر میرسد کارهای کم عمق توسط بیشتر مشاغل تشویق می شوند. فکر کنید: تماس دایمی، انتظار واکنش سریع، یا دفاتر باز. کارکنان با انتخاب مسیرهای موجود به سادگی با کارکردن به روش کم عمق، به این نوع محیطهای کم عمق عادت می کنند.
به گفته نیوپورت، اکثر کارگران امروز تسلیم چیزی می شوند که یک مشغله -busyness- قابل مشاهده است. در غیاب شاخص های درستی از معنای ارزشمند بودن یا بهره وری واقعی، بسیاری از کارمندان به سراغ شاخص های صنعتی بهره وری می روند و کارهای زیادی را به روشی قابل مشاهده انجام می دهند.
کال نیوپورت به طور خلاصه می گوید:”کار عمیق سخت است و کار کم عمق راحتتر می باشد. در غیاب اهداف مشخص برای کسب و کار، مشغله های قابل دیدن تبدیل به راهی برای مراقبت از خود می شوند.”
چرا کار عمیق ارزشمند است؟ به طور خلاصه، زیرا میزان بهره وری را در مدت زمان مشخصی به حداکثر میرساند. کار عمیق، به انجام یک کار، بدون حواس پرتی، در حالت تمرکز شدید، برای مدت زمان طولانی اشاره دارد. در ادامه به هر یک از عناصر این مفهوم اشاره خواهد شد:
- انجام یک کار: تحقیقات بارها و بارها اثبات کرده اند که انجام چند کار باعث می شود افراد بهره وری کمتری داشته باشند. بدون شک، تمرزک بر یک کار در یک زمان، حداکثر میزان بهره وری را به همراه خواهد داشت.
- بدون حواس پرتی. حواس پرتی باعث قطع شدن جریان کار می شود. بدون وجود آن کار بیشتری انجام می دهید.
- تمرکز شدید. اگر بتوانید تمام انرژیتان را بدون حواس پرتی روی وظیفه پیش رویتان بگذارید، در زمان کمتری کارهای بیشتری انجام میشود. هر چه بیشتر تمرکز داشته باشید، بهره وری بیشتری نیز خواهید داشت.
- مدت زمان طولانی. این مربوط به مفهوم باقیمانده توجه است که در قسمت بعدی پیرامون آن بحث می کنیم.
مراقب باقی مانده توجه باشید.
“…وقتی مسیر کاری از وظیفه الف به وظیفه ب تغییر می کند، توجه شما فورا جلب نخواهد شد. باقیمانده توجه همچنان در فکر کار الف باقی می ماند. این باقی مانده به خصوص زمانی که وظیفه الف بدون محدودیت و با شدت کم باشد، افزایش هم می یابد. اما حتی اگر کار الف را قبل از شروع کار دیگر به پایان برسانید، باز هم برای مدتی توجهتان تقسیم می شود.
عادت معمول کار در حالت نیمه حواس پرت به طور بالقوه برای عملکرد شما مخرب است. شاید اینطور به نظر برسد که نگاهی سریع به ایمیل های دریافتی هر چند دقیقه یک بار بی ضرر باشد. در واقع بسیاری این رفتار را بهتر از رفتار قدیمی باز بودن همیشگی ایمیل می دانند. اما لروی به ما می آموزد که در واقع این پیشرفت زیادی نیست. این بررسی سریع باعث می شود که هدفی جدید برای جلب توجه شما ایجاد گردد. حتی شرایط می تواند بدتر هم بشود و آن زمانیست که با یک پیام مواجه میشوید که نمی توان از پاسخگویی به آن اجتناب کرد. در این صورت مجبور خواهید شد کار دوم را تمام کرده و سپس به کار اصلی باز گردید.
باقیمانده توجه یکی از دلایلی مهمی است که کار عمیق برای مدت زمان طولانی در جهت بهره وری را توجیه می کند.
کال به مطالعه جالبی در کتاب کار عمیق اشاره می کند. شرکت کنندگان وظیفه خود را روی مجموعه ای از معماهای کلمه ای آغاز کردند. در یکی از آزمایشات، روند آنها قطع شده و به آنها می گویند که باید به کاری جدید و چالش برانگیز بپردازند. در آزمایش های دیگر، محققان به شرکت کنندگان اجازه دادند تا ابتدا نفرات معماها را به پایان برسانند. نتایج تحقیق هم این بود که افرادی که به طور منقطع به حل معما پرداخته بودند، عملکرد ضعیفی ارایه دادند.
اگر می خواهید بازده خود را به حداکثر برسانید، برای مدتی طولانی با تمرکز کامل روی یک کار واحد و بدون حواس پرتی کار کنید. به عبارت دیگر: عمیق کار کنید.
کار عمیق یک مهارت است.
بهبود توانمندی در کار عمیق نیاز به یادگیری دارد. این آموزش باید دو هدف را دنبال کند:
- بهبود توانایی تمرکز شدید
- غلبه بر تمایل به حواس پرتی
این مهارت نیاز به تمرین و ممارست دارد. یک تازه وارد در دنیای کار عمیق نمی تواند عملکردی مانند کسی که سالها روی آن تمرکز کرده است، داشته باشد.
به عبارت دیگر، کار عمیق مهارتیست که بایست تمرین شود. در ابتدا انتظار نداشته باشید که بتوانید ساعتها عمیق کار کنید. ممکن است فقط انرژی و توان کافی برای انجام این کار به مدت یکی دو ساعت در روز را داشته باشید. اما به آرامی و تدریجا، شرایط شما بهبود خواهد یافت.
چهار قانون کار عمیق
قسمت سخت این نیست که بدانیم کار عمیق ارزشمند است. مهمتر از آن رسیدن به این هدف خواهد بود. چرا؟ ما به عوامل حواس پرتی اعتیاد داریم. ما به چندکاره بودن خو گرفته ایم.
قسمت دوم این کتاب در مورد استقرار کار عمیق در زندگی است. برای رسیدن به این مقصود، نیوپورت ۴ قانون زیر را ارایه می دهد:
- عمیق کار کنید.
- کسالت را بپذیرید.
- رسانه های اجتماعی را کنار بگذارید.
- کار کم عمق را ترک کنید.
قانون یک: عمیق کار کنید.
عمیق کار کردن به دلیل ماهیت تلاشگرانه، کاری است که اکثرا نمی خواهیم انجام دهیم. به این موارد یک محیط و فرهنگ موجود را نیز باید اضافه کرد. برای اینکه این قانون تبدیل به روزمره زندگی شود، باید رویه هایی ایجاد کنیم که کارها را برای ما راحتتر و خودکارتر کنند.
قانون دو: پذیرفتن کسالت
تمرکز شدید مهارتی است که باید آموزش دید. دقیقا مانند ورزشکارانی که باید خارج از جلسات تمرینی از بدنشان مراقبت کنند، شما نیز بایست خارج از جلسات کار عمیق از تمرکز خود مراقبت کنید. اگر در طول زندگی روزمره خود به حواس پرتی تن دهید، برای ایجاد تمرکز شدید لازم به تلاش بیشتری نیاز خواهید داشت.
حتی بدتر، این احتمال هست که مغزتان را برای حواس پرتی درخواستی تمرین داده و عادت دهید. در این صورت مغز تمایل بیشتری به بی نظمی خواهد داشت.
راه حل؟ کسل شدن را بپذیرید. در هر فرصتی به سراغ شبکه های اجتماعی یا صندوق ایمیل خود نروید. توانایی خود برای مقاومت در برابر حواس پرتی را افزایش دهید.
قانون سه: شبکه های اجتماعی را کنار بگذارید.
رسانه های اجتماعی نمونه بارز زندگی کم عمق هستند. اگر شما کسی هستید که هر دو دقیقه یک بار به سراغ شبکه های اجتماعی می روید، نمی توانید عمیق کار کنید. رسانه های اجتماعی به دلیل ماهیت اعتیادآور با زندگی عمیق سازگار نیستند.
قانون چهار: ترک کم عمق
اگر برای انجام کار عمیق جدی هستید باید برای کارهای عمیق زمان بندی کنید و کمترین زمان ممکن را برای کارهای کم عمق اختصاص دهید. اجازه ندهید کار کم عمق مانع شما شود.
برای رسمی کردن کارهای عمیق از روال استفاده کنید.
کلید عادت کردن به کار عمیق فراتر رفتن از نیت خود و ایجاد روالها است. ایجاد روال باعث میشود کمتر نیاز به اراده پیدا کنید. به طور مثال اگر در وسط فعالیت به سراغ ایمیل ها میروید، به شدت از اراده خود استفاده خواهید کرد. بنابراین چنین تلاشهایی غالبا با شکست روبرو میشوند. از طرف دیگر، اگر از رویه ها و روالهای هوشمندانه استفاده کنید-مثلا یک مکان مشخص و ساکت برای انجام کارهای عمیق در ساعات مشخص-برای ادامه و شروع کار به اراده بسیار کمتری نیاز خواهید داشت. و در دراز مدت موفقیت بیشتری کسب می کنید.
به گفته نیوپورت چهار رویکرد برای رسیدن به کار عمیق وجود دارد. استفاده از یک رویکرد یا ترکیبی از روشها را با توجه به سبک زندگیتان انتخاب کنید:
- فلسفه رهبانی: این شمال قطع کامل عوامل حواس پرتی است. مانند یک راهب در صومعه.
- فلسفه بایمدل (دو مدلی): این حالت بین یک زندگی معمولی درگیر و یک رویکرد رهبانی متناوب خواهد بود.
- فلسفه موزون. این شامل یک زمان مشخص برای کارهای عمیق مثلا ساعت ۶ صبح تا ۱۲ می باشد.
- فلسفه روزنامه نگاری: این رویکرد اصلی کال است. او کار عمیق را در تقویم خود، هر زمانی که بتواند جا می دهد. درست مانند یک روزنامه نگار که هر زمان شرایط پیش بیاید آماده نوشتن در مهلت مقرر است.
به کارهای بسیار مهم بگویید”بله”
تعداد زیاد اهداف پیچیده که نیاز به کار عمیق داشته باشند، باعث کاهش نتیجه خواهد شد. شما باید تعداد کمی از نتایج بلندپروازانه را برای ساعات کار عمیق خود شناسایی کنید. توصیه عمومی “صرف وقت بیشتر برای کار عمیق” اشتیاق ایجاد نمی کند. سعی کنید به موضوعی که اشتیاق وحشتناکی برانگیخته است”بله” بگویید.
“نه” گفتن به حواس پرتی فقط به خاطر “نه” گفتن به حواس پرتی خیلی هیجان انگیز نیست. از طرف دیگر نه گفتن به حواس پرتی ها برای رسیدن به یک هدف بلندپروازانه بسیار انگیزشی خواهد بود.
اگر اینستاگرام در مسیر این هدف خیلی مهم قرار بگیرد، شما حس می کنید که باید از این حواس پرتی جلوگیری کنید. نه گفتن به این عامل بسیار ساده ترا ست. زیر یک بله واقعا بزرگ دارید که دنبال آن هستید.
این سوال ایجاد میشود: هدف مهم شما چیست؟ موضوعی که اشتیاق ترسناکی در قلب شما ایجاد می کند چیست؟ به دنبال آن باشید، سپس عوامل حواس پرتی را از زندگی خود کنار بگذارید و از کار عمیق برای تحقق آن در اسرع وقت استفاده کنید.
ارزش بیکاری سیستماتیک
چندین دهه تحقیق از چند زیرشاخه روانشناسی، به این نتیجه رسیده است که استراحت منظم به مغز، کیفیت کار عمیق را بهبود می بخشد. “وقتی کار می کنید، سخت کار کنید. وقتی کار تمام شد، دیگر تمام شده است.”
کال نیوپورت استدلال می کند که شما باید اوقات فراغت منظم و مناسب-آزادی کامل از نگرانی های حرفه ای- را به خود تزریق کنید. این بی کاری سیستماتیک، به شکلی متناقض برای انجام کار عمیق لازم است. او سه دلیل خوب در این رابطه ارایه می دهد:
- بیکاری به بینش کمک می کند. به نظر میرسد برخی تصمیمات بهتر است به ذهن ناخودآگاه شما گره بخورد. با مشغول کردن آگاهانه خود در فعالیت های اوقات فراغت، می توانید تصمیمات بهتری بگیرید و به بینش بیشتری دست یابید.
- بیکاری سیستماتیک به شارژ مجدد انرژی مورد نیاز برای کار عمیق کمک می کند. نوع توجهی که در هنگام کار عمیق استفاده می شود-اصطلاحا توجه هدایت شده- منبع محدودی است. برای اینکه آن منبع را دوباره پر کنید، باید هر چند وقت یکبار به آن استراحت بدهید.
- کاری که جایگزین زمان بیکاری میشود، معمولا زیاد مهم نیست. ظرفیت شما برای کار عمیق در یک روز مشخص فقط به چند ساعت محدود میشود. وقتی آن ساعت ها را استفاده کردید، هر کاری پس از آن بهره وری کمتری دارد و بنابراین اهمیت کمی خواهد داشت.
توجه داشته باشید که در اینجا منظور از بیکاری، کار کم عمق نیست. بلکه در مورد اوقات فراغت واقعی صحبت می کنیم: رفتن به پیاده روی، مکالمه گاه به گاه با یک دوست، گوش دادن به موسیقی، بازی کردن با کودکان یا دویدن.
چگونه باید بیکاری سیستماتیک ایجاد کرد؟ کال نیوپورت یک روش توصیف می کند: در پایان روز کاری خود، ملاحظات مربوط به کار خود را تا صبح روز بعد قطع کنید.-چک نکردن ایمیل بعد از شام، عدم تکرار ذهنی مکالمات و عدم برنامه ریزی در مورد نحوه اداره یک چالش در آینده…تا جایی که می توانید فکر کردن را خاموش کنید.
به طور نمونه نیوپورت روز کاری خود را ساعت ۵:۳۰ دقیقه بعد از ظهر به پایان می رساند و ندرتا در تعطیلات آخر هفته کار می کند. با این حال، او توانسته چندین کتاب پرفروش بنویسد، سالانه چند مقاله علمی منتشر کند و حتی موفقیت های دیگری کسب نماید.
به دست آوردن نتایج بیشتر در زمان کمتر
این استراتژی به معنای آن است که کارهای اصلی را انتخاب کرده و سپس برای خود مهلت سرسختانه ای درنظر بگیرید که این زمان را به شدت کاهش می دهد… با تنظیم تایمر شمارش معکوس برر روی تلفن خود و تقویت کردن آن در جایی که نمی توانید از دیدنش خودداری کنید، انگیزه کافی ایجاد خواهید کرد.
در این مرحله تنها یک راه ممکن وجود دارد که وظیفه عمیق را به موقع انجام دهید: کار با شدت زیاد- بدون چک کردن ایمیل، بدون رویا پردازی، بدون مرور اینستاگرام و بدون سفرهای ممکن به سمت چای و قهوه. با هر نورون آزاد مغزتان به این کار حمله کنید تا جایی که زیر بار تمرکز بی دریغ شما قرار بگیرد.
الهام از دوره های کوتاه اما شدید مطالعه تئودور روزولت- یک روش ساده برای تزریق کارهای عمیق به روز شماست. زیبایی این کارهای سرعتی در آن است که با حواس پرتی سازگار نیستند. در نتیجه توانایی شما در مقاومت برابر چنین عواملی بهبود می یابد. اینها مانند انجام تمرینات اینتروال برای مغز هستند.
زندگی عمیق
البته زندگی عمیق ناسب همه نیست. این کار به سخت کوشی و تغییرات شدید عادات شما نیاز دارد. برای بسیاری از افراد، مشغله های مصنوعی مانند گشت و گذار در شبکه های اجتماعی آسان است. در حالی که زندگی عمیق ایجاب می کند بسیاری از موارد این چنینی کنار گذاشته شوند. همچنین یک نکته باریک در اینجا وجود دارد: هر تلاشی که برای بهترین چیزهایی که قادر به انجام آنها هستید تحت تاثیر این قرار می گیرد که احتمالا می توانید بهتر هم باشید. پس بهترین شما هنوز آنقدرها خوب نیست.
عمیق زیستن و عمیق زندگی کردن درد بزرگیست. شما باید دائما با حواس پرتی مبارزه کنید، خود و تمرکزتان را به لبه مرزهایتان برسانید، زمان کمتری هدر دهید و کمتر بی حساب کار کنید. در این صورت حتی باید برای اوقات فراغتتان نیز برنامه ریزی داشته باشید.
زندگی عمیق برای همه نیست. برای اکثؤ مردم این کار زیادی سخت و عذاب آور است. بسیار راحتتر از این هم می توان ادای کار کردن درآورد. اتلاف وقت در شبکه های مجازی بسیار ساده تر است. بسیار ساده تر است که خود را با کارهای کم عمق مشغول کنید. تسلیم شدن در برابر وسوسه ها بسیار راحتتر است.
با این حال، اگر جدی هستید که بهره وریتان را حداکثر کنید و کارهای بزرگ انجام دهید، احتمالا راه دیگری جز کار عمیق نخواهید داشت.
من متمرکز زندگی می کنم، چرا که بهترین نوع زندگی است.
وینفرد گالاگر