اجرای استراتژی امروزه موضوع مهمی در مدیریت به شمار می رود. تخمین زده شده است که بیش از ۶۰% استراتژی ها با موفقیت اجرا نمیشوند، پس بی جهت نیست که این مساله از دغدغه های اصلی مدیران باشد.
فهرست محتوا
بعضی از جریان های اصلی در اجرای استراتژی
اجرای استراتژی به عنوان یک فرآیند
لری بوسیدی و رم چاران در کتابشان پیرامون اجرای استراتژی توضیح می دهند که قلب اجرا در سه فرآیند اصلی نهفته است:
- افراد
- استراتژی
- عملیات
آنها فرآیندها و توضیحاتی را که مدیران برای موفقیت در نتایج کسب و کار استفاده می کنند، توضیح می دهند.
اجرای استراتژی به عنوان یک سیستم
در سال ۲۰۰۸ کاپلان در مقاله ای پیرامون اجرای استراتژی سیستم مدیریتی خود را ارایه دادند که شامل شش مرحله متوالی است که برای کمک به سازمانها در زمینه اجرای استراتژی ایجاد گردید. این شش مرحله به شرح زیر هستند:
- توسعه استراتژی
- برنامه ریزی استراتژی
- ایجاد هماهنگی و هم ترازی در سازمان
- برنامه ریزی عملیات
- نظارت و یادگیری
- تست و انطباق
کاپلان و نورتون توضیح می دهند که چگونه سازمان با استفاده از سیستم مدیریت خود، استراتژی را با موفقیت اجرا خواهد کرد.
اجرای استراتژی به عنوان یک فرآیند گام به گام
هر دو مدلی که در بالا ذکر شد مهم هستند، اما هر یک نقصانهایی دارند. مدل فرآیند شاملی جزییات کافی برای کمک به مدیران نیست. برعکس آن نمای سیتمی شامل تعداد زیادی مراحل فرعی است که می تواند استفادده از آنها برای مدیران سخت باشد.
بنابران چطور می توان یک راه حل درست پیدا کرد؟ درحالیکه هیچ پاسخ ساده ای موجود ندارد. برای نیل به این مقصود با ترکیب دو دیدگاه مراحل زیر ارایه شده است:
تجسم استراتژی
یکی از مهمترین چالشها درک ساده استراتژی است. یک روش موثر برای بهبود این درک، تجسم استراتژی از طریق تصویری میباشد که هم عناصر مهم استراتژی را نشان می دهد و هم نحوه ارتباط هر یک با دیگری را مشخص می نماید. نقشه استراتژی یکی از راهها برای انجام این گام می باشد.
اندازه گیری استراتژی
در این گام به ایجاد معیارهایی برای سنجش استراتژی پرداخته میشود. مجموعه کاملی از معیارهای عملکرد استراتژیک را می تواند در چارچوب کارت امتیازی متوازن یا روش های دیگر ارزیابی استراتژیک یافت.
گزارش پیشرفت
به همان روشی که بودجه دایما برای اطمینان از تعهدات مالی بررسی میشود، استراتژی نیز باید به طور مستمر مورد بازبینی قرار گیرد. باید با توجه به اینکه استراتژی نتیجه می دهد یا خیر مسیر را بررسی کرد.
تصمیم گیری
اجرای استراتژی تقریبا شبیه به قایقرانی به سمت مقصد برنامه ریزی شده است. یک دوره مشخص و وجود نقشه های راهبردی به هیچ عنوان نیاز به هوشیاری، ارزیابی محیطی یا اصلاحات با تغییر شرایط را از بین نمی برد. رهبران باید تصمیمات استراتژیک مداوم اتخاذ کنند تا استراتژی را به روز نگه داشته و روند آن ادامه یابد.
شناسایی پروژه های استراتژیک
سازمانها ممکن است پروژه های زیادی در دست اجرا داشته باشند، اما به ندرت درک صحیحی از نوع و دامنه پروژه ها دارند. اولین قدم برای بهبود اجرای استراتژی پروژه محور، سازماندهی پروژه ها به خصوص پروژه های استراتژیک است.
ایجاد هماهنگی در پروژه های استراتژیک
در این مرحله پروژه ها باید با استراتژی سازمانی هماهنگ شوند. این مرحله شامل مقایسه هر پروژه پیشنهادی یا در حال انجا با اهداف استراتژیک برای تعیین وجود همترازی می باشد. فقط آن دسته از پروژه هایی که مستقیما بر استراتژی تاثیر می گذارند، باید از منابع استفاده کرده و ادامه داده شوند.
مدیریت پروژه ها
برای اجرای استراتژی به طور اثربخش توانایی در مدیریت پروژه ها الزامی می باشد. در بعضی از سازمانها پروژه ها مدیریت پایینی دارند. در بعضی دیگر پروژه ها بیش از زمان مورد نظر طول می کشند. مسیر انجام و زمان بندی پروژه ها باید به درستی و از طریق دفاتر مرکزی مدیریت و کنترل شوند.
استراتژی ارتباطی
اجرای استراتژی وقتی به درستی درک نشده باشد یا عملکرد مورد نظر ابلاغ نشود، دشوار خواهد بود. رهبران باید استراتژی خود را به گونه ای به نیروی کار ابلاغ کنند که نه تنها امور صورت پذیرند، بلکه دلیل انجام کارها نیز درک شوند.
هماهنگی در نقشهای فردی
کارمندان باید بدانند که نقششان در موفقیت سازمان خود چیست. این به رهبران بستگی دارد که اطمینان حاصل کنند کارمندان در تمام سطوح می توانند نقش خود را بیان و ارزیابی کنند. این یکی از جنبه های مهم در اجرای استراتژی می باشد.
پاداش عملکرد
در اجرای استراتژی نیز مانند سایر حوزه های مدیریت، آنچه انجام میشود اندازه گیری نیز خواهد شد. وجود پاداش مناسب و سیستم جبران منطقی باعث تسریع انجام امور می گردد. مدیران ارشد پس از توضیح استراتژی و همسویی نیروی کار با آن، انگیزه هایی ایجاد می کنند که باعث گسترش رفتارهای منطبق با استراتژی شوند.
اجرای استراتژی به دلایل زیادی در عمل دشوار است، اما مانع اصلی موفقیت این است که بسیاری از رهبران نمی دانند اجرای استراتژی چیست و چگونه باید به آن نزدیک شوند. انجام مراحل فوق باعث تضمین اجرای درست نمی شود اما قطعا فرآیند را بهبود خواهد داد.
