مدیریت استراتژیک شامل تدوین و پیاده سازی اهداف اصل و ابتکار عملهای اتخاذ شده توسط مدیران ارشد سازمان می باشد که با در نظر گرفتن منابع و ارزیابی محیط داخل و خارج سازمان صورت می پذیرد.
مدیریت استراتژیک یک مسیر کلی برای شرکت ایجاد می کند و شامل مشخص کردن اهداف سازمان ، ایجاد خط مشی ها و برنامه ها برای رسیدن به این اهداف و تخصیص منابع برای پیاده سازی این برنامه ها میشود.
مدلهای زیادی در زمینه مدیریت استراتژیک توسط متخصصین در وادی عمل و نظریه ایجاد شده اند که شامل برنامه ها ، اهداف ، خط مشی ها برای دستیابی به نتایج می شوند.
ذات مدیریت استراتژیک ایستا نیست بلکه اکثر دیدگاهها شامل چرخه های بازخوردی برای شکل دهی استراتژی های آتی می شوند.
مایکل پورتر سه اصل بنیادی استراتژی را اینچنین بیان می کند:
- ایجاد یک موقعیت یکتا و باارزش در بازار
- سبک سنگین کردن پیرامون آنچه که نباید انجام داد.
- ایجاد تناسب بین فعالیت های شرکت با یک دیگر برای حمایت از استراتژی انتخابی
استراتژی شرکت : شامل پاسخ به یک سوال کلیدی درباره منظر پورتفولیو می شود.
استراتژی کسب و کار به دنبال پاسخ به این سوال است که : چگونه باید در کسب و کار رقابت کنیم.
مرتبط : مزیت رقابتی
فهرست محتوا
برنامه ریزی و تفکر استراتژیک
مدیریت استراتژیک شامل دو مفهوم مرتبط تفکر استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک می شود. برنامه ریزی استراتژیک به شکل ذاتی تحلیلی است و با رویه های فرموله شده به تهیه داده و تحلیل آنها به منظور استفاده در تفکر استراتژیک می پردازد. ترکیب این اطلاعات در تفکر استراتژیک به خلق استراتژی خواهد انجامید. به بیان دیگر برنامه ریزی استراتژیک حول تفکر شکل می گیرد.
مرتبط : تفکر استراتژیک
مفاهیم مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک از سالهای ۱۹۶۰ تا به امروز با تکامل روبه رو بوده است. در طول این دوران گستره ای از چارچوب ها و مفاهیم در این زمینه به منظور فرموله کردن آن ایجاد گردید.
تحلیل موقعیت SWOT
یکی از مشهورترین و فریبنده ترین روشهای مورد استفاده در مدیریت استراتژیک. این روش در سالهای ۱۹۶۰ به کار گرفته شد. در اینجا چند عامل به طور همزمان بررسی می شوند:
- قوتهای شرکت
- ضعف های شرکت
- تهدیدهای محیط
- فرصت های محیط
همانطور که مشخص است دو مورد اول مربوط به بررسی داخلی و دو مورد دوم مربوط به محیط خارجی سازمان می شوند. در بحث های بعدی درباره این مدل بیشتر صحبت خواهیم کرد.
نکته مهم اینکه مدل تحلیل موقعیت یک مدل به ظاهر آسان و در عمل بسیار سخت می باشد. درک واقعی شرایط احتیاج به کشف حقیقت دارد که می تواند در پس بسیاری از خطاهای شناختی مدفون شده باشد.
دکتر مهدی جباریان
ساختار صنعت و سودآوری – مدل ۵ عاملی
پوتر یک چارچوب ایجاد کرد که با استفاده از آن به تحلیل صنعت پرداخته شود. در تحلیل ۵ نیروی پورتر وی به ۵ عامل را مشخص نمود که به ساختار صنعت یا محیط نزدیک شکل می دهند.از این روش برای تحلیل محیط نزدیک در مدیریت استراتژیک استفاده می شود که شامل:
- قدرت چانه زنی خریداران
- قدرت چانه زنی تامین کنندگان
- تهدید تازه واردها به صنعت
- تهدید جانشین ها
- رقابت در صنعت می شود.
این پنج عامل به طور کلی میتوانند نشان دهنده میزان سودآوری یک صنعت باشند. همچنین خطوط راهنمایی برای دستیابی به مزیت رقابتی به دست می دهند.
برنامه ریزی استراتژیک
برنامه ریزی استراتژیک یک سری از ابزارها برای تدوین و پیاده سازی استراتژی در مدیریت استراتژیک را شامل می شود. برنامه ریزی در ذات خود تحلیل می باشد. برنامه ریزی در اینجا شامل مکانیسم های کنترلی ، نیز می گردد. برنامه ریزی استراتژیک رسمیت استراتژی را شکل می دهد. و در واقع کالبد آن است.
ابزارهای اصلی تحلیل در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک:
برخی از مشهورترین روش ها در اینجا به شرح زیر هستند:
- تحلیل محیط کلان با عنوان PEST : که به بررسی محیط سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فناوری …در آن پرداخته میشود.
- تحلیل SWOT یا تحلیل موقعیت
- روش پنج عاملی پورتر
تحلیل محیطی
تدوین استراتژی رقابتی شامل در نظر گرفتن چند عنصر اساسی می شود :
- قوت ها و ضعف های شرکت
- ارزشهای شخصی مدیریت و سیستم ارشد سازمان
- فرصت ها و تهدید های محیطی
- انتظارات اجتماعی گسترده تر
- تحلیل محیط کلان
برنامه ریزی سناریو محور
این روش توسط پیتر شوارتز برای روبه رو شدن با حالات مختلف در آینده ارایه گردید. محیط متغیر کسب و کار ارایه یک برنامه برای مواجه شدن با آینده را سخت می کند. در عوض برنامه ریزی بر اساس سناریوهای مختلف در پیش رو این امکان را می دهد که چند وضعیت در نظر گرفته شود.
برخی از برنامه ریزان کسب و کار در این راستا شروع به استفاده از نظریه پیچیدگی در استراتژی نموده اند. پیچیدگی که با شکلی از آشوب همراه می باشد.
باید توجه داشت که پیچیدگی و آشوب به معنای کاملا غیرقابل پیش بینی بودن نیست. بلکه عوامل چندگانه ای هستند که آینده را در تعامل با یکدیگر شکل می دهند.
مرتبط : استراتژی چیست؟
پنج مرحله مدیریت استراتژیک
نحوه شکل دهی مراحل مدیریت استراتژیک بستگی زیادی به شرایط کسب و کار ، مرحله بلوغ صنعت و سایر عوامل تاثیرگذار دارد. ما در اینجا یک شکل مرحله بندی برای شفاف سازی بیشتر به شما ارایه می دهیم.
مشخص کردن چشم انداز
هدف از تنظیم اهداف آشکارنمایی چشم انداز کسب و کار می باشد. این مرحله دارای سه جنبه است:
- تعیین اهداف کوتاه مدت و بلند مدت.
- مشخص نمودن فرآیند دستیابی به این اهداف.
- عملیاتی کردن یا سفارشی کردن فرآیند برای کارکنان ، تقسیم وظایف یا باز تعریف وظیفه ها.
در پایان این مرحله به طور معمول یک بیانیه ماموریت تولید میشود.
جمع آوری و تحلیل اطلاعات
تحلیل یک مرحله کلیدی است چرا که تمام تصمیمات بر اساس این تحلیل ها شکل می گیرند. تحلیل غلط به نتیجه گیری غلط و تصمیمات غلط می انجامد. تمرکز تحلیل بایستی بر درک نیازهای کسب و کار ، راستای استراتژی و ابتکارعمل ها برای رشد کسب و کار استوار باشد.
در مرحله تحلیل باید سعی کنید تحمل فکر کردن و شنیدن حقایق تلخ را داشته باشید. این حقایق تلخ در مورد ضعف ها و تهدید ها هستند که تحلیل را به واقع بینی می رسانند.
دکتر مهدی جباریان
تدوین یک استراتژی
گام اول در تدوین یک استراتژی بازبینی اطلاعات جمع آوری شده در تحلیل است. در اینجا باید در مورد منابع تصمیم گیری کرد. چه منابعی باید در چه جهتی صرف شوند. چه منابعی باید از خارج از سازمان تامین گردند؟اولیت بندی امور سازمان به چه شکل خواهد بود؟ از چه فعالیت هایی باید خارج شویم؟ گزینه های جایگزین کدامند؟ پاسخ دادن به سوالاتی از این دست استراتژی را شکل می دهد.
پیاده سازی استراتژی
پیاده سازی استراتژی موضوعی حیاتی در موفقیت کسب وکار می باشد. ای مرحله را به عنوان قسمت عملی مدیریت استراتژیک می شناسیم. حتی گاها به جراحی های پرهزینه در سازمان نیاز خواهد بود. به طور نمونه شاید حتی نیاز باشد که ساختار سازمان دگرگون گردد.
ارزیابی و کنترل
قسمت جدا نشدنی در مدیریت استراتژیک.. ارزیابی و کنترل با تعیین معیارهایی برای سنجش آغاز می شود. معیارهایی مانند رضایت مشتریان ، سهم بازار ، نرخ فروش ، میزان سود…می توانند به عنوان ابزارهایی برای سنجش میزان دستیابی به اهداف به کار گرفته شوند. یک کارکرد اصلی کنترل بهبود و بازبینی استراتژیهای آتی می باشد.
استراتژی یک فرآگرد است و هیچ گاه چرخه آن از کار نمی افتد.
دکتر مهدی جباریان
کاربرد مدیریت استراتژیک در سازمانها
کاربرد مدیریت استراتژیک در سازمانها در سه سطح معرفی میشود. سطح اول سیاست گذاری های کلان سازمانی است که می تواند به معنای چیستی باشد. در اینجا باید مشخص شود که در چه صنعتی می خواهیم فعالیت کنیم. از کدام بخش باید خارج شد و منابع را در کجا باید متمرکز کرد. در بخش کسب و کار، مزیت رقابتی اهمیت می یابد. در اینجا مدیریت استراتژیک به دنبال چگونگی پیروزی در رقابت است. در سطح عملیاتی نیز از دیدگاه مدیریت استراتژیک برای تعریف کارکرد بخشهایی مانند منابع انسانی، بازاریابی و…برای رسیدن به اهداف و پیروزی در رقابت بهره گرفته میشود.
تفاوت مدیریت استراتژیک و برنامه ریزی استراتژیک
بدون داشتن برنامه ریزی استراتژیک، بقا و رشد در محیط فوق العاده رقابتی کسب و کار امروزی امکان پذیر نیست. برنامه ریزی استراتژیک فعالیتی است که اهداف را تعیین می کند و با بررسی محیط داخلی و خارجی برای طراحی، پیاده سازی و کنترل استراتژی ها به سوی کسب مزیت رقابتی به پیش میرود. با این همه مفهوم مدیریت استراتژیک با برنامه ریزی استراتژیک یکسان نیست. در ادامه تفاوت این دو اشاره می کنیم:
- فعالیت های آینده نگر که تمایل به تعیین استراتژی سازمانی دارد و برای تعیین اولویت ها مورد استفاده قرار می گیرد، برنامه ریزی استراتژیک نامیده میشود. برعکس مدیریت استراتژیک مجموعه ای از تصمیمات یا حرکاتهایی است که توسط مدیران ارشد در رابطه با تدوین و اجرای استراتژی ها برای دستیابی به اهداف سازمان انجام میشود.
- برنامه ریزی استراتژیک بر اتخاذ تصمیمات استراتژیک مطلوب تمرکز دارد، در حالی که مدیریت استراتژیک در مورد تولید نتایج استراتژیک، بازارهای جدید، محصولات و فناوری های جدید و… است.
- فعالیت برنامه ریزی استراتژیک یک فرآیند تحلیلی است در حالی که مدیریت استراتژیک فعالیت محور می باشد.
- برنامه ریزی استراتژیک به شناسایی اقدامات می پردازد. مدیریت استراتژیک شامل اقدامات شناسایی ، افرادی که باید اقدامات را انجام دهند، زمان مناسب برای اقدام و راه انجام اقدامات می باشد.