تفکر استراتژیک یک مهارت کم یاب و بسیار ارزشمند در بین مردم و حتی مدیران است. تحقیقی گسترده نشان داد که تنها درصد اندکی از مدیران دارای تفکر استراتژیک هستند. در این مقاله به معرفی ۶ عادت این متفکران استراتژیک پرداخته ایم. نکته مثبت این است که می توان این عادات را یاد گرفت و ارتقا داد.
۱. پیش بینی کردن
بیشتر تمرکز در اکثر شرکت ها بر روی آنچه مستقیماً در پیش است می باشد. رهبران فاقد «دید پیرامونی» هستند. این می تواند شرکت شما را در برابر رقبای که سیگنال های مبهم را شناسایی کرده و بر اساس آنها عمل می کنند آسیب پذیر کند. برای پیش بینی خوب، باید:
- به دنبال اطلاعات تغییر دهنده بازی در حاشیه صنعت خود باشید
- فراتر از مرزهای فعلی کسب و کار خود جستجو کنید
- شبکه های خارجی گسترده ای بسازید تا به شما کمک کند افق را بهتر بررسی کنید
۲. انتقادی فکر کنید
خرد متعارف شما را به سمت دیدگاههای بسته تر و کمتر حدس زدن هدایت می کند. اما اگر تمام مدهای مدیریتی، باورهای گله مانند و عقاید مطمئن را بپذیرید، شرکت شما تمام مزیت رقابتی را از دست می دهد. متفکران انتقادی همه چیز را زیر سوال می برند. برای تسلط بر این مهارت، باید خود را مجبور کنید:
- مشکلات را مجدداً برای رسیدن به ریشه حقیقی آنها بررسی کنید.
- باورها و طرز فکرهای فعلی، از جمله عقاید خود را به چالش بکشید
- ریاکاری، دستکاری و تعصب در تصمیمات سازمانی را کشف کنید
۳. تفسیر کنید
ابهام ناراحت کننده است. در مواجهه با آن، وسوسه می شوید که به یک راه حل سریع (بالقوه اشتباه) برسید. یک رهبر استراتژیک خوب قبل از ایجاد دیدگاه، اطلاعات را از منابع بسیاری ترکیب می کند. برای اینکه در این کار خوب شوید، باید:
- الگوها را در منابع متعدد داده جستجو کنید
- دیگران را به انجام همین کار تشویق کنید
- مفروضات غالب را زیر سوال ببرید و چندین فرضیه را به طور همزمان آزمایش کنید
۴. تصمیم بگیرید
بسیاری از رهبران طعمه «فلج تحلیلی» می شوند. شما باید فرآیندها را توسعه دهید و آنها را اجرا کنید تا به موقعیت “به اندازه کافی خوب” برسید. برای انجام این کار به خوبی، باید:
- با دقت تصمیم گیری کنید تا به اصل موضوع برسید
- سرعت، دقت، کیفیت و چابکی را متعادل کنید. کمال را به قدرت های بالاتر بسپارید
- حتی با اطلاعات ناقص و در میان دیدگاه های گوناگون موضع بگیرید
۵. تراز کردن
اجماع نادر است. یک رهبر استراتژیک باید گفتوگوی باز را تقویت کند، اعتماد ایجاد کند و سهامداران کلیدی را درگیر کند، بهویژه زمانی که دیدگاهها متفاوت است. برای انجام آن، باید:
- درک کنید که چه چیزی برنامه های دیگران را هدایت می کند، از جمله آنچه که پنهان می ماند
- مسائل سخت را حتی زمانی که ناراحت کننده است به سطح بیاورید
- تحمل ریسک را ارزیابی کنید و برای ایجاد پشتیبانی لازم تلاش کنید
۶. یاد بگیرید
همانطور که شرکت شما رشد می کند، دریافت بازخورد صادقانه سخت تر و سخت تر می شود. شما باید هر کاری که می توانید انجام دهید تا آن را ادامه دهید. این بسیار مهم است، زیرا موفقیت و شکست – به ویژه شکست – منابع ارزشمند یادگیری سازمانی هستند. در اینجا چیزی است که شما باید انجام دهید:
- برای استخراج عبرتها، صحبتهای صادقانه و دقیق را تشویق کنید و مثال بزنید
- اگر متوجه شدید که از مسیر خارج شده اید سریعاً تغییر مسیر دهید
- هم موفقیت ها و هم شکست های (با نیت خوب) را که بینش ایجاد می کند جشن بگیرید
۶. آیا آنچه را که لازم است دارید؟
بدیهی است که این یک لیست دلهره آور از وظایف است، و صادقانه بگویم، هیچ کس با کمربند سیاه در تمام این مهارت ها به دنیا نمی آید. اما آنها را می توان یاد گرفت ، و هر شکافی که در مجموعه مهارت های شما وجود دارد را می توان پر کرد.