تفکر سیستمی یک راه متفاوت برای مدیریت سازمان می باشد. یک سازمان معمول از روشهای زیادی برای ارایه محصول به بازار ، خرید امتیاز ، مدیریت ارتباطات با مشتری و موارد بسیار دیگر بهره میبرد. با آموزش تفکر سیستمی و نحوه مدیریت کردن این رویه ها شما توانایی اداره موثرتر شرکت و سازمان خود را خواهید داشت.
در حالیکه بسیاری از مدیران و کارآفرینان از این سبک تفکر استفاده میکنند، این روش در زمینه هایی مانند سایبرنتیک ، بیولوژی و سایر حوزه ها نیز محبوبیت یافته است. محققان از یک منظر سیستمی برای به تصویر کشیدن نحوه کارکرد تکنیکها و تعامل بیشتر با آنها استفاده میکنند. اگر بتوانید پیش بینی کنید که چه چیزی به وقوع خواهد پیوست ، خواهید توانست که به خروجی ها شکل داده و سیستم را کنترل کنید.
فهرست محتوا
آموزش تفکر سیستمی
در طی دهه های اخیر این نوع تفکر اهیمت فزاینده ای یافته است. در محیط جهان امروز ، مدیران محتاج آن هستند که درک بهتری به دست بیاورند و این درک بهتر در گروی آموزش تفکر سیستمی و خلاقانه خواهد بود.
تفکر سیستمی چیست؟
مفهوم تفکر سیستمی یک راه ممتاز برای نزدیک شدن به رفتار متدیک و سیستمی است. این کانسپت در ذات خود، یک راه متفاوت برای دیدن و صحبت کردن برای واقعیت های روزمره می باشد. با درک و تفکر در این مسیر ، شما خواهید توانست که یک مجموعه متفاوت از ابزارها برای مواجه شدن با هر مساله بیابید.
نهایتا هدف از تفکر سیستمی درک رفتار یک فرآیند کلیدی است. این در عوض به شما اجازه خواهد داد تا نحوه مدیریت آنها را درک کنید.
در سطح پایه ای ، یک سیستم مجموعه ای از اجزای به هم مرتبط و وابسته می باشد که یک کل متحد را شکل داده اند. این قسمتهای به هم وابسته مجبور هستند که با یکدیگر تعامل کنند یا اینکه دیگر قسمتی از سیستم نخواهند بود.
تراشه های چوب به عنوان سیستم
برای مثال مجموعه ای از متکا را در تخت خوابتان در نظر بگیرید. اینها یک سیستم نیستند چرا که تعاملی در کار نیست. اما انبوهی از تراشه های چوب در حال تجزیه چطور؟ به دلیل نحوه رشد قارچ ها و کپک ها بر روی تراشه های چوب و تغذیه حشرات موجود در منطقه ، این انبوه تراشه ها نمونه بسیار خوبی از یک سیستم در طبیعت خواهد بود.
تفکر سیستمی یک دیدگاه کل نگر درباره چگونگی نحوه ارتباط متقابل قسمت های گوناگون به دست می دهد. در تحلیل سنتی ، افراد به اجزای جداگانه در یک سیستم نگاه می کنند. با تفکر در سیستمها ، شما می توانید توازن و تقویت کردن فرآیند ها را که باعث رفتار سیستم میشوند درک کنید.
فرآیند تقویت کننده رفتاری است که اگر توسط فرآیند متعادل کننده کنترل نشود ، می تواند منجر به سقوط سیستم شود. این نوع از رفتار اساسا برخی از مولفه های سیستم را افزایش میدهد. به طور همزمان ، یک فرآیند متوازن کننده تعادل سیستم را حفظ خواهد کرد.
در آموزش تفکر سیستمی ، توجه به بازخوردی دریافتی اهمیت ویژه ای دارد. برای سیستمهای مدیریتی، شما بایست کارکنان را به پروژه ای بیافزایید که از زمان بندی عقب مانده است. در حقیقت ، اضافه کردن کارکنان می تواند باعث کند شدن پروژه های قبلی شود، چرا که شما مجبورید نیروهای تازه وارد را آموزش دهید.
با توجه به این بازخورد، متوجه میشوید که اضافه کردن اعضای چدید در حال حاضر عمل نخواهد کرد. در عوض اتلاف منابع، به دنبال رویه ای جایگزین خواهید بود. ممکن است بعضی از گامهای پروژه را حذف کنید، مدت زمان و ساعات بیشتر در نظر بگیرید یا از سایر تکنیک ها برای انجام کار در زمان مورد نظر استفاده کنید.
با تفکر سیستمی ، شما می توانید از دیاگرامها ، گراف و شبیه سازی کامپیوتری برای نشان دادن و مدل سازی رفتار سیستم استفاده کنید. سپس این اطلاعات به شما اجازه خواهد داد تا اتفاقات را پیش بینی کنید.
اساس کلی این سبک فکر کردن در سال ۱۹۵۶ توسط پروفسور جی فارستر در انستیتو تکنولوژی ماساچوست آغاز گردید.
ابزارهای تفکر سیستمی
با وجود بسیاری از ابزارها برای نگریستن به یک سیستم ، گراف رفتار سیستم در طول زمان (BOT) و دیاگرام لوپ علّی (CLD) دو مورد از رایجترین ابزارها هستند. CLD ارتباط میان عناصر متفاوت در سیستم را نشان میدهد. BOT نشان دهنده فعالیت ها در یک یا چند متغیر در طول زمانی مشخص میباشد.
برای مدیران ، یک مدل شبیه سازی مفید فایده خواهد بود. مدل شبیه سازی به شما اجازه می دهد تا تعامل میان اجزای سیستم را در طول زمان بنگرید. سپس با استفاده از مدل شبیه سازی پرواز مدیریت management flight simulator میتوانید چگونگی تاثیر تصمیمات مختلف مدیریتی بر سیستم را شبیه سازی کنید.
رویکرد سیستمی در مدیریت
استفاده از تفکر سیستمی در مدیریت و عملیات به شما کمک خواهد کرد تا تصمیمات درستی اتخاذ کنید. اساسا، هر تصمیم را مطابق با عواقب آن در کسب و کار تحلیل خواهید کرد. اگر شما قصد خرید یک ابزار تولید جدید را داشته باشید، این نوع از فکر کردن باعث میشود که بتوانید هزینه آموزش نیروی انسانی ، زیرساخت و تاخیر در کسب و کار را نیز تحلیل کنید.
نهایتا، هدف از تفکر در سیستم ها کمک به شما برای جلوگیری از اتلاف زمان، پول و سایر منابع می باشد. رویکرد سیستمی به مدیریت به سازمان به عنوان مجموعه ای از اجزای پویا و مرتبط می نگرد. هر کدام از این اجزا یک بخش و یک زیر سیستم در سازمان شما می باشد.
درون این بخشها نیز حتی زیر سیستمهای بیشتری وجود دارد. برای اینکه یک سازمان بزرگتر به اهدافش برسد، همه این زیر سیستم ها باید تعاملات اثربخش و ادامه دار داشته باشند. این قسمتهای به هم مرتبط و کارکردن آنها در کنار یکدیگر است که باعث عملکرد درست یک سازمان میشود.
رویکرد سیستمی شامل اهداف یکپارچه برای قسمتهای مختلف یک سازمان درباره کل سازمان میباشد. این به سیستم اجازه خواهد داد تا موازنه و تعادل را حفظ کند. اگر سیستم قصد رشد دارد ، این سیستم باید اهداف خود را نیز در بر گیرد.
این نوع از تفکر همچنین به تاثیر فعالیت های حال و آینده نگاه میکند. سازمانها باید در واکنش به عوامل داخلی و خارجی تغییر کنند.
در محیط تجارت و کسب و کار، یک سیستم شامل زمینه های مختلف مانند روانشناسی ، بازاریابی ، حسابداری، اقتصاد، و سیستمهای اطلاعاتی میشود. با استفاده از مطالعه موثر تمام این زمینه ها، کسب و کار می تواند تعامل بین بخش های گوناگون را بهبود دهد. از منظر سیستمی ، سازمان میتواند به خط مشی های چارچوب دهد، در محیط اجتماعی فعالیت کند و اهداف کسب و کار را به خوبی ارتقا بخشد.
۵ مزیت تفکر سیستمی
در حالی که مزیت های زیادی برای آموزش تفکر سیستمی برشمرده شده است، معایبی نیز بر شمرده شده است. منتقدان عقیده دارند که این تنها یک رویکرد نظری بوده و تعریف دقیق روابط بین قسمتهای مختلف یک سازمان واقعی دشوار می باشد.
یکی از بزرگترین معایب نحوه خاص شدن رویکرد سیستمی است. وجود یک سیستم دقیقا مشابه در سازمان ها و بخشهای مختلف غیرممکن است. به همین دلیل، رویکرد سیستمی نمیتواند یک مفهوم درست که در همه سازمانها کارکند ارایه دهد.
با این همه ، برخی از مزایا در استفاده از رویکرد سیستمی وجود دارد. با استفاده از این رویکرد، شما می توانید باعث ارتقای کارآیی محیط کار شده و دیدگاهی کل نگر به دست بیاورید. به علاوه، این رویدکر باعث میشود که دربلند مدت منابع سازمان بهتر استفاده شوند.
شکست می تواند چیز خوبی باشد.
یکی از اکتشافات متفکرین سیستمی درباره شکست است. زمانی که شما هر چیز را به عنوان یک سیستم می نگرید، اشتباه نخواهید کرد. این تنها سیستم است که موقتا شکست میخورد، نه سازمان یا خود شما.
بر این اساس بعضی از شکست ها می توانند چیز خوبی برای یادگیری درست و هدایت تصمیمات صحیح در آینده باشند. اینجاست که تلاش پی در پی و فزون گرایی معنا پیدا می کند.
بهینه سازی به عنوان کلید
چگونه یک سازمان موفق را توسعه میدهید؟ چه چیز باعث بهبود فرآیندهای کارکنان خواهد شد؟ از چه طرقی میتوان رقبا را شکست داد؟ اگر نحوه تعامل کارکنان و کارکرد سیستمها را ندانید، نمیتوانید فرآیندهای کسب و کار را بهینه سازی کنید. با استفاده از منظر سیستم، خواهید توانست که گامهای غیر ضروری را حذف کرده و میانبرهای موثر برای حفظ منابع ایجاد کنید.
دیدگاه سه بعدی
زمانی که در یک بخش خاص کار می کنید، تمایل دارید که مسائل و راه حل ها را از مسیر خودتان ببینید. یک حسابدار به دنبال ماشین حساب است و یک نجار به دنبال چکش. یک مدیر، نباید دیدگاه بخشی و باریک داشته باشد.
در عوض شما باید یک گام به عقب بازگشتته و به کل اکوسیستم نگاه کنید و یک درک فرا رشته ای از سیستم پیدا کنید. این دید جامع نگر به شما کمک خواهد کرد تا قفلهای خلاقیت باز شده و راههای جدیدی برای دستیابی به اهداف سازمانی بیابید.
کشف ارتباط متقابل
محل های کار وجود دارد که افراد از بخشهای مختلف دائماً به یکدیگر برخورد می کنند. طراحان این ساختمان ها را به منظور افزایش ارتباطات بین بخشی می سازند تا به ایجاد راه حلهای غیرمعمول ختم شوند.
با رویکرد سیستمی، درک خواهید کرد همه چیز به صورت پویا با هم در ارتباط هست. هر فرد نیاز به همکاری برای دستیابی به موفقیت دارد. سبک سیستمی فکر کردن به شما ابزارهایی برای یکپارچه سازی ارتباطات متقابل، خلاقیت و بهره وری در محیط کار می دهد.
ایجاد عشق به مسائل
در بیشتر زمانها، مدیران به طور فعالانه سعی میکنند تا از مسائل اجتناب کنند. در حالی که شما باید سعی کنید که موضوعات یا مسائل منفی در گروه یا کار تیمی را به حداقل برسانید، بعضی از مسائل ارزش آنرا دارند که با جزئیات بیشتری دنبال شوند. حل یک مساله پیچیده به شما راه بهتری برای مدیریت کسب و کار ، یک اختراع جدید یا یک رویکرد کاملا متفاوت برای زندگی می دهد.
به جای اجتناب از پیچیدگی ، یک رویکرد سیستمی به مسائل به عنوان فرصتهای موجود می نگرد. این مسائل راههای بالقوه برای نوآوری و توسعه خلاقیت ارایه می دهند. به جای شرمنده شدن از موضوعات دشوار ، کارکنان شما تبدیل به حل کنندگان فعال مسائل خواهند شد.
انطباق رویکرد سیستمی با محیط کار
بدون توجه به بزرگی و کوچکی سازمان شما، بدون شک شامل سیستمهای چندگانه ای میشود که با یکدیگر برای دستیابی به اهداف کار می کنند. زمانی که شما فقط قسمتی از مسئله را مشخص می کنید، هیچ گاه نخواهید توانست یک راه کار بلند مدت پیدا کنید. با نگاه کردن به پویایی های یک سیستم ، شما می توانید راه بهتری برای اداره کردن کسب و کار بیابید.
آموزش تفکر سیستمی به شما کمک می کند تا در هر محوری از محیط کارتان انقلابی ایجاد کنید. اگر رویکرد سیستم ها را در شرکت خود به کار بگیرید ، یک تجارت بهتر و کارآمدتر می تواند در هر گوشه و کنار قرار بگیرد.