لنینیسم یعنی چه و مبانی لنینیسم کدام است؟
لنینیسم یک ایدئولوژی سیاسی است که توسط ولادیمیر لنین، انقلابی مارکسیست روسی ایجاد شد و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا به رهبری یک حزب پیشتاز انقلابی را به عنوان مقدمه سیاسی برای استقرار کمونیسم پیشنهاد میکند.
کارکرد حزب پیشتاز لنینیست ارائه آگاهی سیاسی (آموزش و سازماندهی) و رهبری انقلابی لازم برای سرنگونی سرمایه داری در امپراتوری روسیه (۱۷۲۱-۱۹۱۷) برای طبقات کارگر است.
به عنوان پراکسیس انقلابی، لنینیسم در اصل نه یک فلسفه درست و نه یک نظریه سیاسی مجزا بود.
لنینیسم شامل تحولات سیاسی-اقتصادی مارکسیسم ارتدوکس و تفاسیر لنین از مارکسیسم است که به عنوان یک سنتز عملی برای کاربرد عملی در شرایط واقعی (سیاسی، اجتماعی، اقتصادی) جامعه کشاورزی پس از رهایی روسیه امپراتوری در اوایل قرن بیستم عمل می کند.
هدف مارکسیسم-لنینیسم تبدیل یک دولت سرمایه داری به یک دولت سوسیالیستی میباشد. … این توسط انقلابی توسط پرولتاریا برای سرنگونی دولت قدیمی انجام می شود. سپس دولت جدید «دیکتاتوری پرولتاریا» را ایجاد می کند.
لنین استدلال می کند که مرحله میانی باید با یک دموکراسی واقعی، مشارکتی و در سطح محل کار و جوامع مشخص شود، که جایگزین نیاز به یک دولت اجباری خواهد شد.
لنینیسم: نسخه عملی نظریات
مارکس و انگلس تحلیل نظری جامعه طبقاتی – به ویژه سرمایه داری – و پویایی آن را آغاز کردند.اما آنها همچنین متعهد به تغییر جهان بودند و از نزدیک با جنبش های سیاسی اروپایی زمان خود درگیر بودند.
ولادیمیر ایلیچ لنین، بنیانگذار حزب کمونیست روسیه و اولین رئیس دولت شوروی، هم قبل و هم بعد از انقلاب اکتبر ۲۰۱۷ روسیه، مطالب زیادی نوشت که در آن نقش مهمی ایفا کرد و تحلیل مارکس و انگلس از سرمایه داری را نیز به عنوان یک نسخه عملی و انقلابی توسعه داد.
لنین در سال ۱۹۰۲ اعلام کرد که نظریه چیزی انتزاعی نیست. در جریان مبارزه توسعه می یابد و کارگران خود در طول این روند تبدیل به روشنفکر می شوند.
بدون تئوری، مبارزات طبقه کارگر به تلاش برای بهبود شرایط خود در سرمایه داری به مطالبات اصلاحی محدود می شود.
مبارزه تا زمانی که توسط «سازمان قوی انقلابیون» رهبری نشود، نمی تواند به «مبارزه طبقاتی» تبدیل شود.
لنین برای اتحاد با دیگر جنبشهای ضد تزاری از جمله سازمانهای دهقانی و آنارشیستی بحث میکند.
او خواسته ها و شعارهای متحد کننده بعدی (صلح، نان و زمین) و تشکیل سازمان های گسترده نماینده و پاسخگو (شوروها) را پیش بینی می کند که اساس موفقیت بلشویک ها در سال ۱۹۱۷ بود.
اما بحث اصلی او این است که تئوری و عمل جدایی ناپذیرند و برای دستیابی به سوسیالیسم، آگاهی اتحادیه کارگری باید به یک درک انقلابی تبدیل شود.
این موضوع در سراسر نوشته و کنش انقلابی بعدی لنین ادامه دارد.
لنین تحلیل مارکس و انگلس از دولت را در نهایت ارگان حکومت طبقاتی تکرار می کند و بر آشتی ناپذیری منافع طبقاتی تأکید می کند.
(در جای دیگر او اعلام می کند: «این طبیعی است که یک لیبرال به طور کلی از «دموکراسی» صحبت کند؛ اما یک مارکسیست هرگز فراموش نمی کند که بپرسد: «برای کدام طبقه»؟»)
لنین بر ضرورت قاطعیت در اجرای «دیکتاتوری پرولتاریا» مارکس در مراحل اولیه سوسیالیسم تأکید میکند، اگر هدف نهایی انقلاب، جامعهای بی طبقه باشد.
مبانی لنینیسم
پس از مرگ ولادیمیر لنین در ژانویه ۱۹۲۴، جنگ قدرت در میان جناح های حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی آغاز شد. استالین به سرعت با سیاستمداران دیگر شوروی گریگوری زینوویف و لو کامنف متحد گردید.
مبانی لنینیسم مجموعه ای بود که در سال ۱۹۲۴ توسط جوزف استالین ساخته شد و شامل ۹ سخنرانی بود که او در آن سال در دانشگاه Sverdlov ایراد کرد. این توسط روزنامه شوروی، پراودا منتشر گردید.
این کتاب شامل متن مکتوب ۹ سخنرانی است که استالین برای فعالان حزبی کارآموز در دانشگاه کمونیستی Sverdlov ارائه کرد و اولین اثری بود که استالین از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ تولید نمود.
۹ سخنرانی استالین ریشه های تاریخی لنینیسم، روش ها، تئوری، دیکتاتوری پرولتاریا، مسئله دهقانان، مسئله ملی، استراتژی و تاکتیک (دو سخنرانی) و سبک کار را پوشش می داد. او اولین سخنرانی خود را بر موضوع ریشه های تاریخی لنینیسم به عنوان شکلی از مارکسیسم متمرکز کرد. به گفته استالین، لنینیسم محصول امپریالیسم و ایدئولوژی راهنمای بلشویک ها است. او سه تناقض را که امپریالیسم برای سرمایه داری به ارمغان می آورد فهرست می کند:
- تضاد کار و سرمایه
- تضاد گروه های مالی و کشورهای امپریالیستی
- تضاد بین ملت های حاکم و ملت های وابسته
این عوامل مرتبط با امپریالیسم، تضادهای موجود در کشورهای سرمایه داری را افزایش می دهد. این سخنرانی بر اساس نوشته های لنین در مورد ماهیت امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم ۱۹۱۷، بالاترین مرحله سرمایه داری است.
استالین دومین سخنرانی خود را درباره روش ها با اشاره به دوره انترناسیونال دوم آغاز می کند که در آن کارل کائوتسکی و سایر مارکسیست های ارتدوکس اصول “اپورتونیستی” (روزیزیونیستی) را برای حفظ وحدت در احزاب سوسیال دمکرات اتخاذ کردند.
به دلیل همین اپورتونیسم بود که کائوتسکی و احزاب از تاکتیکها و برنامههای سوسیالیستی انقلابی حمایت نکردند و در عوض از اصلاحطلبی ادوارد برنشتاین حمایت کردند. به گفته استالین، انترناسیونال دوم در آغاز جنگ جهانی اول با حمایت از جنگ و مخالفت با انقلاب خشونتآمیز پرولتری، «کهنهگرا»، «شوونیستی» و «کوتهنگر» شد. لنینیسم با موفقیت خود در انقلاب اکتبر و جنگ داخلی روسیه، به گرایش اصلی مشروع مارکسیسم تبدیل شد. او روش های لنینیسم را چنین تعریف می کند:
- آزمودن جزمات نظری انترناسیونال دوم و احیای تئوری و عمل
- آزمون سیاست احزاب انترناسیونال دوم
- سازماندهی مجدد همه کار حزبی در راستای خطوط جدید انقلابی، آماده سازی توده ها برای مبارزه انقلابی
- انتقاد از خود، با حزب وسیله ای برای تنظیم عقاید و ارزیابی استراتژی
مفهوم انتقاد از خود به عنوان یک مؤلفه اساسی سیاست حزب توسعه و گسترش یافت و استالین این دکترین را با استناد به کمونیسم “چپ” لنین: یک اختلال نوزادی توجیه کرد. به گفته استالین، خودانتقادی را باید جزء اساسی ایدئولوژی سیاسی لنینیستی (مارکسیست-لنینیستی) دانست.
جمع بندی
لنینیسم را نمی توان یک نظریه مستقل سیاسی دانست بلکه این در حقیقت نسخه ای عملگرا از مارکسیسم می باشد که توسط لنین بسط و توسعه یافت. در این نسخه یک نظریه تبدیل به راهکار عملی می شود تا مسیر ظهور کمونیسم در شوروی سابق را هموار کند. مبانی لنینیسم نیز مجموعه سخنرانی ها و برداشت های استالین را تشکیل می دهد.
عاشق سایتتون هستم!
مطالب خیلی روان و ساده نوشته شده، هرچند همچنان خیلی از کلمات رو متوجه نمی شم. امکانش هست توی پرانتز توضیحش بدید؟
مطالب خیلی روان و ساده نوشته شده، هرچند همچنان خیلی از کلمات رو متوجه نمی شم. امکانش هست توی پرانتز توضیحش بدید؟