رشد اقتصادی چیست: عوامل، فرمول و…
رشد اقتصادی افزایش ارزش کالاها و خدمات یک اقتصاد است که سود بیشتری را برای کسب و کارها ایجاد می کند. در نتیجه قیمت سهام افزایش می یابد. این به شرکت ها سرمایه می دهد تا سرمایه گذاری کنند و کارمندان بیشتری را استخدام کنند.
با ایجاد مشاغل بیشتر، درآمدها افزایش می یابد. مصرف کنندگان پول بیشتری برای خرید محصولات و خدمات اضافی دارند و خرید باعث رشد بیشتر می شود. به همین دلیل همه کشورها خواهان رشد اقتصادی مثبت هستند. این باعث می شود رشد اقتصادی پربیننده ترین شاخص اقتصادی باشد.
تولید ناخالص داخلی بهترین راه برای اندازه گیری رشد اقتصادی است زیرا کل تولید اقتصادی کشور را در نظر می گیرد. تولید ناخالص داخلی شامل کلیه کالاها و خدماتی است که مشاغل در کشور برای فروش تولید می کنند. فرقی نمی کند داخل کشور فروخته شوند یا خارج از کشور.
اکثر کشورها رشد اقتصادی را هر سه ماه اندازه گیری می کنند.
دقیق ترین اندازه گیری رشد، تولید ناخالص داخلی واقعی است که اثرات تورم را از بین می برد. نرخ رشد تولید ناخالص داخلی از GDP واقعی استفاده می کند.
بانک جهانی از درآمد ناخالص ملی به جای تولید ناخالص داخلی برای اندازه گیری رشد استفاده می کند. این شامل درآمد بازگردانده شده توسط شهروندانی است که در خارج از کشور کار می کنند. این یک منبع درآمد حیاتی برای بسیاری از کشورهای بازارهای نوظهور مانند مکزیک است. مقایسه تولید ناخالص داخلی به تفکیک کشورها، اندازه اقتصاد این کشورها را کمتر نشان خواهد داد
فهرست محتوا
چه چیزی شامل تولید ناخالص داخلی می شود و چه چیزی نمی شود.
تولید ناخالص داخلی شامل خدمات بدون پرداخت نمی شود. مراقبت از کودک، کار داوطلبانه بدون دستمزد، یا فعالیت های غیرقانونی بازار سیاه را کنار می گذارد. همچنین هزینه های زیست محیطی را به حساب نمی آورد. به عنوان مثال، قیمت پلاستیک ارزان است زیرا شامل هزینه دفع نمی شود. در نتیجه، تولید ناخالص داخلی چگونگی تأثیر این هزینه ها بر رفاه جامعه را اندازه گیری نمی کند.
یک کشور زمانی استاندارد زندگی خود را بهبود می بخشد که هزینه های زیست محیطی را در نظر بگیرد. یک جامعه فقط آن چیزی را می سنجد که برایش ارزش قائل است.
به همین ترتیب، جوامع فقط برای آنچه اندازه گیری می کنند ارزش قائل هستند. برای مثال، کشورهای شمال اروپا در گزارش رقابتپذیری جهانی مجمع جهانی اقتصاد رتبه بالایی دارند. بودجههای آنها بر محرکهای رشد اقتصادی متمرکز است که عبارتند از آموزش در سطح جهانی، برنامههای اجتماعی و استاندارد بالای زندگی. این عوامل باعث ایجاد نیروی کار ماهر و با انگیزه می شود.
این کشورها نرخ مالیات بالایی دارند. اما آنها از درآمدها برای سرمایه گذاری در بلوک های بلندمدت رشد اقتصادی استفاده می کنند.
عوامل رشد اقتصادی چیست؟
در ادامه به برخی از مهم ترین عوامل رشد اقتصادی به نقل از managementstudyguide اشاره می کنیم:
منابع طبیعی:
منابع طبیعی اولین عاملی است که باعث رشد اقتصادی می شود. رشد اقتصادی را به میزان قابل توجهی آسان می کند. مورد کشورهایی مانند دبی یا دیگر کشورهای خاورمیانه را در نظر بگیرید. این واقعیت که آنها از نظر منابع نفتی غنی هستند به معنای واقعی کلمه عامل تعیین کننده اقتصاد آنها بوده است. کشورهای دیگری مانند سنگاپور هستند که دارای بنادر طبیعی خوبی هستند و به همین دلیل به یک نقطه ترانزیت اصلی تبدیل شده اند. کشورهای دیگر نیز دارای منابعی مانند ذخایر زغال سنگ، ذخایر سنگ آهن یا حتی زمین های قابل کشت هستند.
در دورانی که کشتیرانی استراتژیک بود، مکانهای دارای بنادر رشد تصاعدی داشتند. امروزه، از آنجایی که انرژی به معنای واقعی کلمه جهان را کنترل می کند، هرگونه ذخایر سوخت فسیلی یا سایر منابع انرژی به شدت باعث افزایش قدرت اقتصادی هر کشوری می شود.
مقررات زدایی:
قرار بود مردم با یکدیگر تجارت کنند. این صرفاً نظم طبیعی است، یعنی چیزها چگونه باید باشند. برخی از دولت های سرکوبگر تلاش می کنند این آزادی را از بین ببرند. قوانین و محدودیت هایی اعمال می شود و تجارت محدود می شود. این می تواند به نفع گروه کوچکی از مردم باشد. با این حال، تقریباً هرگز نمی تواند به نفع کل ملت باشد.
ابرقدرت های اقتصادی به طور سنتی به عنوان متحدان تجاری کل جهان شناخته شده اند. سابقه تاریخ کاملاً روشن است. ابرقدرت ها همواره از سیاست های تجارت آزاد پیروی کرده اند.
توجه داشته باشید که کشورهایی مانند ایالات متحده و بریتانیا تنها زمانی توسعه یافتند که سیاست تجارت آزاد را اجرا کردند. زمانی که حمایت گرایی و اقتصاد دستوری بیداد کرد، قدرت اقتصادی به طور پیوسته رو به وخامت گذاشت.
فن آوری:
فناوری همواره نقشی اساسی در رشد اقتصادی داشته است. انقلاب صنعتی به دلیل پیشرفت تکنولوژی آغاز شد. بشر از آن زمان هرگز به عقب نگاه نکرده است. تنها کاربردهای فناوری در طول سال ها تغییر کرد. از تولید تا خدمات و سپس به رسانه های اجتماعی، فناوری همچنان باعث رشد اشتغال و کسب و کار می شود. به همین دلیل است که کشورهایی که توانایی های تکنولوژیکی ایجاد می کنند بسیار سریعتر از سایرین توسعه می یابند.
مورد آلمان را در نظر بگیرید. این کشور دو بار در هر دو جنگ جهانی ویران شده و همچنین برای چندین دهه تحت اشغال کمونیستی بوده است. با این حال، اقتصاد آن در مقایسه با همتایان اروپایی خود که تقریباً با این آشفتگی مواجه نشده اند، بسیار توسعه یافته تر است. تحلیلگران به این نتیجه رسیده اند که این موفقیت به دلیل تاکید آلمان بر توسعه فناوری است.
منابع انسانی:
منابع انسانی یک ملت بسته به نحوه استفاده از آنها می تواند یک موهبت یا بلا باشد. به عنوان مثال، مورد کشوری مانند هند را در نظر بگیرید. جمعیت به سادگی حیرت انگیز است. بخش بزرگی از جمعیت در سن کار هستند. همچنین اکثر آنها تحصیلات و مهارت های شغلی خوبی دارند.
این همان چیزی است که باعث شده کشور فقیری مانند هند به سرعت به یکی از سریع ترین اقتصادهای در حال رشد در جهان تبدیل شود. این منابع انسانی که هند را به یک ابرقدرت فناوری اطلاعات تبدیل کرده است، اگر مردم آموزش نمی دیدند، می توانست به جنایت در مقیاس بزرگ منجر شود!
هر کشوری که می خواهد از نظر اقتصادی پیشرفت کند باید اطمینان حاصل کند که شهروندانش به آموزش با کیفیت بالا با قیمت های مقرون به صرفه دسترسی دارند.
زیر ساخت:
آخرین اما نه کم اهمیت ترین مدل توسعه چینی است. دولت چین سرمایه گذاری هنگفتی را در پروژه های زیرساختی عظیم انجام داده است. این پروژه ها پس از شروع به کار باعث ایجاد اشتغال و رونق اقتصاد شدند. همچنین از آنجایی که پروژه های زیربنایی بودند، به معنای واقعی کلمه بعداً هزینه های خود را پرداخت کردند.
چین اکنون یکی از کمترین هزینه های تولید در جهان را دارد. این با زیرساخت های بزرگ در مقیاس امکان پذیر شده است. برق در چین ارزان تر از هر جای دیگری در جهان است. همچنین، حامل های چینی می توانند کالاها را در سراسر قاره ها با قیمت ارزان حمل کنند. این امر چین را به بزرگترین صادرکننده و دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است.
فرمول رشد اقتصادی چیست؟
دو روش یا فرمول اصلی وجود دارد که می توان تولید ناخالص داخلی را تعیین کرد:
رویکرد هزینه
رویکرد مخارج رایج ترین فرمول تولید ناخالص داخلی است که بر اساس پول خرج شده توسط گروه های مختلف مشارکت کننده در اقتصاد است.
GDP = C + G + I + NX
- C = مصرف یا تمام مخارج مصرفکننده خصوصی در اقتصاد یک کشور، از جمله کالاهای بادوام (اقلام با طول عمر بیشتر از سه سال)، کالاهای بیدوام (غذا و پوشاک) و خدمات.
- G = کل مخارج دولت، از جمله حقوق کارمندان دولت، ساخت و ساز/تعمیر راه، مدارس دولتی و هزینه های نظامی.
- I = مجموع سرمایه گذاری های یک کشور برای تجهیزات سرمایه ای، موجودی ها و مسکن هزینه شده است.
- NX = صادرات خالص یا کل صادرات یک کشور منهای کل واردات.
رویکرد درآمد
این فرمول تولید ناخالص داخلی کل درآمد تولید شده توسط کالاها و خدمات تولید شده را در نظر می گیرد.
تولید ناخالص داخلی = کل درآمد ملی + مالیات فروش + استهلاک + درآمد خالص عامل خارجی
- کل درآمد ملی – مجموع همه دستمزدها، اجاره، بهره و سود.
- مالیات بر فروش – مالیات بر مصرف کننده که توسط دولت بر فروش کالاها و خدمات اعمال می شود.
- استهلاک – هزینه تخصیص یافته به یک دارایی مشهود در طول عمر مفید آن.
- درآمد خالص عامل خارجی – تفاوت بین کل درآمدی که شهروندان و شرکتهای یک کشور در کشورهای خارجی ایجاد میکنند، در مقابل کل درآمدی که شهروندان و شرکتهای خارجی در کشور داخلی ایجاد میکنند.