استراتژیبدون دسته بندی
موضوعات داغ

استراتژی خوب استراتژی بد

کتاب استراتژی خوب استراتژی بد اثر ریچارد روملت یکی از جذابترین کتابهایی است که در حوزه استراتژی خوانده ام. مطالعه این کتاب البته به همراه مجموعه ای دیگر از کتب در این زمینه دید نسبتا روشنی پیرامون واقعیت استراتژی ایجاد میکند. با این که این راه، بی نهایت است، اما درک بیشتر قدمی به جلو هر چند کوچک خواهد بود. در ادامه خلاصه کتاب استراتژی خوب استراتژی بد ارایه شده است.

دکتر مهدی جباریان

فروشگاه موج کوه

استراتژی خوب استراتژی بد

یک استراتژی خوب یک یا دو موضوع حیاتی را مشخص می کند- و سپس با تمرکز و تخصیص منابع به آنها می پردازد. این تنها بر اساس قوت های موجود نیست. در حقیقت قدرت در اینجا از طریق انسجام در طراحی است که ایجاد میشود.

استراتژی های خوب و استراتژی های بد

استراتژی خوب تقریبا همیشه ساده و شفاف است و برای توضیح آن به صدها صفحه کاغذ و پاورپوینت نیاز نیست. این از ابزارهای مدیریت استراتژیک از قبیل انواع و اقسام ماتریس …بیرون نمیزند. در عوض یک رهبر با استعداد یک یا دو موضوع مهم را در موقعیت تشخیص داده و سپس با تمرکز، اقدام و تخصیص منابع به آنها می پردازد.

یک استراتژی خوب صادقانه چالشهای پیش رو را تصدیق میکند و برای غلبه بر آنها رویکردی ارایه می دهد. چالش بیشتر نیاز به تمرکز بیشتر و هماهنگی استراتژیک دارد تا حل مساله یا توانمندی رقابتی ایجاد شود.

بر خلاف یک تصمیم مستقل یا یک هدف، یک استراتژی مجموعه ای منسجم از تحلیلها، مفاهیم، سیاستها، استدلالها و اقدامات است که به یک چالش پرریسک واکنش نشان میدهد.

استراتژی خوب استراتژی بد

هسته استراتژی

یک استراتژی خوب یک ساختار ضرورتا منطقی دارد که ریچارد روملت آنرا هسته kernel عنوان میکند. هسته استراتژی شامل سه عنصر میباشد:

  • تشخیص.
  • یک خط مشی راهنما.
  • اقدام منسجم.

خط مشی راهنمای رویکرد برای مواجه و رویارویی با موانعی که تشخیص داده شده اند را مشخص میکند. این مانند یک تابلوی راهنما است، جهت را نشان میدهد اما جزئیات را خیر. اقدامات منسجم، سیاستهای هماهنگ، تعهدات منابع و اقدامات طراحی شده برای اجرای این سیاست راهنما هستند.

ایده پایه ای استراتژی کاربرد قوت در برابر ضعف است. یا شاید اینطور ترجیح دهید: کاربرد قدرت برای بهره برداری از امیدبخش ترین فرصت. یک استراتژی خوب تنها بر اساس قدرت موجود به پیش نمیرود. بلکه قدرت را با استفاده از انسجام در طراحیش ایجاد میکند.

ایحاد نقاط قوت جدید از طریق تغییرات ظریف در دیدگاه. چارچوب بندی مجدد یک موقعیت رقابتی می تواند الگوهای جدیدی از مزیت و ضعف خلق کند. قدرتمندترین استراتژی ها از درون بینشهای تغییردهنده بازی ناشی میشوند.

اولین مزیت طبیعی استراتژی خوب از آنجا ایجاد میشود که سازمانها اغلب فاقد آن هستند. و چون آنها انتظار ندارند که شما آنرا داشته باشید. در عوض، آنان اهداف و ابتکارات متعددی برای نماد پیشرفت دارند، اما هیچ روش منسجمی برای دستیابی به این پیشرفت به غیر از بیشتر هزینه کردن و تلاش بیشتر وجود ندارد.

استراتژی خوب به رهبرانی نیاز دارد که اراده و توانمندی نه گفتن به گستره بزرگی از فعالیت ها را و منافع را داشته باشند. استراتژی حداقل به همان اندازه مربوط به کاری است که انجام نمیدهید، در مقابل کاری که انجام میدهید.

عصاره استراتژی انجام ندادن نبایست هایست.

مایکل پورتر

کشف قدرت

این را باید یک مسابقه در نظر بگیرید. حتی بدون اینکه کسی به شما اعلام کرده باشد.

از مزیت نسبی خود برای تحمیل هزینه های خارج از تناسب مخالف استفاده کنید. باعث شوید که رقابت با شما پیچیده شود.

استراتژی بد

  • بادکردن Fluff – نوعی نقاب زدن به عنوان مفاهیم یا استدلال های استراتژیک است.
  • شکست در تعریف چالش – زمانی که شما نمی توانید چالش را به درستی تعریف کنید، نخواهید توانست استراتژی را ارزیابی کرده و آنرا بهبود دهید.
  • اهداف اشتباه برای استراتژی – اغلب آنها فقط بیانیه های از وضع مطلوب هستند تا اینکه برنامه ای برای فائق شدن بر موانع باشند.
  • اهداف استراتژیک بد – زمانی که اهداف در نشان دادن موضوعات حیاتی شکست می خورند یا زمانی که غیرعملی هستند.

اگر موفق به شناسایی و تحلیل موانع نشوید، استراتژی ندارید. تمام آنچه شما دارید یک نقظه کش آمده، بودجه ریزی یا لیستی از اتفاقاتی است که آرزو می کنید واقع شوند.

استراتژی مانند اهرمی است که نیرو را بزرگ می کند. بله شاید بتوانید یک سنگ عظیم را با عضلات، طناب و انگیزه در سطح زمین بکشید. اما ساختن اهرم و چرخ و حرکت دادن سنگ عاقلانه تر خواهد بود.

نتیجه نهایی باید یک استراتژی باشد که هدف آن هدایت انرژی به سمت یک از دو تا از جذابترین هدفها است. جایی که به نظر می رسد می توانید از این طریق به موفقیت های اساسی دست پیدا کنید.

  • اهداف = ارزش ها یا مطلوبات.
  • اهداف عملیاتی.
  • استراتژی = اهداف مبهم را به اهدفا منسجم و عملی تبدیل میکند.

استراتژی خوب بر یک یا تعداد بسیار کمی از اهداف عملیاتی اصلی متمرکز است.

چرا اینقدر استراتژی بد وجود دارد؟

  • زمانی که رهبران تمایل یا توانایی انتخاب از بین ارزشها و اهداف متضاد نیستند، نتیجه استراتژی بد خواهد بود.
  • پر کردن چشم انداز، ماموریت و بیانیه ارزشها و اسناد راهبردی فقط برای داشتن این اسناد و به صورت دکوری.
  • تفکر جدید – همه آنچه که نیاز دارید نگرش ذهنی جدید و مثبت است.

هسته استراتژی خوب

تشخیص

تشخیص باعث شناسایی و توصیف طبیعت چالش میشود. یک تشخیص خوب اغلب به ساده کردن یک پیچیدگی گیج کننده از واقعیت با مشخص کردن جنبه های معین و بحرانی موقعیت می پردازد. “اینجا چه خبره؟”

خط مشی راهنما

خط مشی راهنما برای روبرو شدن با چالش. این می تواند یک رویکرد کلی برای روبرو شدن یا غلبه بر موانع تشخیص داده شده باشد. مانند گاردریل ها در بزرگراه، خط مشی راهنما مسیر را مشخص می کند و خارج شدن از آنرا هم محدود می نماید. یک خط مشی راهنمای خوب اهداف، چشم انداز یا تعریف یک موقعیت مطلوب نیست. بیشتر، اینها روشی برای کنار آمدن با شرایط و اداره کردن مجموعه وسیعی از اقدامات احتمالی تعریف میشوند.

اقدامات منسجم

مجموعه اقدامات منسجمی که برای اجرای سیاست راهنما طراحی شده اند. اینها مراحلی است که با یکدیگر هماهنگ می شوند تا در اجرای سیاست راهنما همکاری کنند.

منابع قدرت

استفاده از اهرم

اهرم استراتژیک از ترکیبی از تخمین زدن، بینش درباره آنچه در یک موقعیت اهمیت دارد و استفاده از یک برنامه متمرکز برای تلاش ایجاد میشود.

پیش بینی به قدرت روانی احتیاج ندارد. در بسیاری از شرایط ، پیش بینی صرفاً به معنای در نظر گرفتن عادت ها ، ترجیحات و سیاست های دیگران و همچنین انواع مختلف اینرسی ها و محدودیت های تغییر است.
برای دستیابی به اهرم قدرت، باید یک نکته محوری داشته باشید که با بزرگنمایی اثرات انرژی و منابع متمرکز. یک نقطه محوری اثر تلاش را بزرگتر می کند. این یک عدم تعادل طبیعی یا ایجاد شده در یک موقعیت است ، مکانی که یک تنظیم نسبتاً کوچک می تواند نیروهای بسیار بزرگتری را آزاد کند.

هدف تقریبی

  • هدفی که سازمان می تواند انتظار داشته باشد.
  • شغل رهبران سازمان کاهش ابهام و ارایه شکل ساده تری از مسائل است.

زنجیره – سیستمهای لینک کردن

  • تعریف گردنه ها
  • تغییرات جزیی گاها کار نمی کند و باعث متوقف شدن سیستم میشوند.

تمرکز

  • هماهنگی خط مشی ها باعث ایجاد قدرت اضافی در طی تعامل و ایجاد همپوشانی خواهد شد.
  • استفاده از قدرت برای هدف مناسب.

در هسته، استراتژی درباره تمرکز هست. بیشتر سازمان های پیچیده روی منابعشان تمرکز نمی کنند. در عوض در آن واحد اهداف چندگانه ای را در پی می گیرند. نه اینکه تمرکز کافی برای رسیدن به یکی از اهداف ایجاد کنند.

رشد

رشد سالم مهندسی نمیشود.(به طور مثال از طریق خریدن تملک آن)این خروجی تقاضای روبه رشد برای توانمندی های خاص یا توسعه و گسترش توانمندی ها است. این خروجی داشتن محصولات یا مهارت های برتر می باشد.

استفاده از مزیت

این وظیفه رهبر است که عدم تقارن را تشخیص دهد و اینکه کدام یک از موارد حیاتی است که می تواند به مزیت تبدیل شود.هیچ کس در همه چیز برتری ندارد. نکته اصلی این است که جایی که مزیت دارید دست بگذارید. تعمیق یک مزیت به معنای افزایش فاصله با افزایش ارزش خریداران ، کاهش هزینه ها یا هر دو است.

تغییر- تابلوهای راهنما

نشان دادن مهارت یک قایقران در زمانی که بادی وجود ندارد، آسان نخواهد بود. تابلوهای راهنما میتواند شامل موارد زیر باشند:

  • افزایش هزینه های ثابت – یعنی هزینه های توسعه محصول.
  • مقررات زدایی.
  • تعصبات قابل پیش بینی -رکود اقتصادی و تقاضا.
  • یک صنعت چگونه باید باشد.

اینرسی و آنتروپی

  • اینرسی = عدم اراده برای تغییر یا انطباق.
  • آنتروپی = درجه بی نظمی سیستم همواره در یک سیستم ایزوله افزایش می یابد.

روالها برای پذیرش روشهای قدیمی برخورد با کارهاست. اینرسی ممکن است داخلی و همچنین از سوی مشتریان باشد.

تفکر مانند یک استراتژیست

در ایجاد استراتژی ، معمولاً در نظر گرفتن دیدگاه دیگران ، دیدن چگونگی وضعیت به نظر یک رقیب یا مشتری ، بسیار مهم است. مشاوره برای انجام این کار اغلب داده می شود و هم گرفته می شود. با این حال ، هیچ چیز مهمتر از این نکته نخواهد بود: فکر کردن در مورد طرز تفکر خود.

  • ناهنجاری ها : اینها حقایقی هستند که گاها متناسب با خرد نمی باشند. این می تواند فرصتی برای یادگیری چیزی، شاید چیزی ارزش مند ایجاد کند.
  • استقرای عملی و رسیدن از جز تکرار شونده به کل.

بحث کوتاه درباره کتاب استراتژی خوب استراتژی بد

همانطور که ذکر شد، کتاب استراتژی خوب استراتژی بد ، کتابی عالی در حوزه استراتژی است. اما کتابی کامل نیست، چرا که به ریشه های رقابت، زوایای موجود در تحلیل، مکاتب ساخت استراتژی، شکل گیری استراتژی، تدوین … نپرداخته است. پس تکیه بیش از حد به این دیدگاه ها میتواند به خطای یک سو نگری منجر شود. استراتژی به لحاظ ریشه های می بایست با جزمیت همیشه در نبرد باشد تا ذات جاری خود را از دست ندهد. پس قدری شکاکیت در مطالعه در این حوزه همواره لازم خواهد بود.

دکتر مهدی جباریان

مطالب مرتبط

موج کوه / باشگاه موج

لطفا به این مطلب امتیاز دهید

برچسب ها

دکتر مهدی جباریان

دکتر مهدی جباریان دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی کارشناسی مهندسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشاور و مدرس حوزه استراتژی و مدیریت mahdi.jabarian@ut.ac.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن