نظریه پرواز غازها
پارادایم یا نظریه پرواز غازها در سالهای ۱۹۳۰ توسط کانامه آکاماتسو مطرح شد. اما پس از انتشار ایده های نویسنده آن در ژورنال اقتصادهای در حال توسعه محبوبیت یافت.
داستان پرواز غازها
اقتصادهای آسیای شرقی در نیم قرن پیش مانند یک دسته غاز حرکت کردند. ژاپن در راس این دسته قرار گرفت و به عنوان اولین کشور با تولید هزینه پایین محصولات مصرفی و سپس تولید محصولات با سرمایه گذاری بیشتر رشد کرد و فعالیت های تولیدی سطح پایین را به سایر کشورهای آسیایی سپرد. این فعالیت توسط کشورهای این منطقه به صورت پلکانی نیز تکرار گردید. در هر مرحله افزایش هزینه نیروی کار باعث میشد که انتقال تولید به کشورهای پایینتر از نظر رشد، منطقی و مقرون به صرفه شود. در نتیجه ابتدا ژاپن رشد کرد. پس از آن کره جنوبی حرکت نمود. سپس نوبت تایوان شد و این زنجیره با همین شکل تقریبی در سطوح مختلف شکل گرفت. از آخرین کشورهایی که به این زنجیره پیوست باید به چین اشاره نمود، که البته در سالهای ۲۰۰۰ در بسیاری از زمینه ها توانست جای ژاپن را بگیرد.
نظریه پرواز غازها بر رشد تعاملی از طریق یادگیری تقلیدی در میان اقتصادهایی که در مراحل مختلف رشد در امتداد نردبان توسعه اقتصادی فعالیت دارند، تمرکز میکند.
در اینجا سیاستگذاران به درک روشنی از نردبان نیاز دارند که مسیرهای بین صنعتی و داخل صنعتی برای ارتقای صنعت را ارایه میدهند.
رشد تعاملی هنگامی کارآمدتر می شود که کشورها در یک سلسله مراتب منطقه ای با هم همکاری کنند ، “اقتصاد الحاقی” (محرکهای تعاملی) را بخرند و از “بازیافت مزیت نسبی”بهره مند شوند.( صادرات همزمان توسط همه اقتصادها).
یادگیری تقلیدی با سرمایه گذاری مستقیم خارجی (FDI) چند ملیتی (MNCs) و سایر فعالیتهایی که همراه با فناوری ، مهارتهای مدیریتی و دسترسی به بازارهای صادراتی است – یک کاتالیزور قدرتمند برای به روزرسانی و توسعه صنعتی – به کار گرفته می شود.
سومین الگوی نظریه پرواز غازها
سومین الگوی غازهای در حال پرواز آکاماتسو (FGP) الگویی برای تقسیم کار بین المللی در آسیای شرقی بر اساس مزیت مقایسه ای پویا است. در این الگو، فرض بر این است که ملت های آسیایی به عنوان بخشی از سلسله مراتب منطقه ای که تولید کالاهای کالایی به طور مداوم از کشورهای پیشرفته تر به کشورهای کمتر پیشرفته منتقل می شود. می توان ملل توسعه نیافته در منطقه را “به ترتیب مراحل مختلف رشد خود در یک الگوی پرواز غازهای وحشی متوالی در پشت کشورهای پیشرفته صنعتی قرار داد.
غاز رهبر در این الگو خود ژاپن است ، طبقه دوم کشورها متشکل از اقتصادهای تازه صنعتی شده (کره جنوبی ، سنگاپور ، تایوان و هنگ کنگ) بود. پس از این دو گروه ، کشورهای اصلی آ.س.آ.ان می آیند: تایلند ، مالزی و اندونزی. سرانجام کم رشدترین کشورهای بزرگ منطقه: چین ، ویتنام ، فیلیپین و غیره گارد عقب را در ترکیب تشکیل می داند.
محرک اصلی در مدل “ضرورت رهبر برای بازسازی داخلی” به دلیل افزایش هزینه های کار است. از آنجا که مزایای مقایسه ای (در مقیاس جهانی) “غاز رهبر” باعث تغییر بیشتر و بیشتر آن از تولید پر فشار به فعالیت های بیشتر با سرمایه بیشتر می شود ، تولید با بهره وری پایین خود را به ملت های پایینتر در سلسله مراتب خواهد سپرد. انگیزه برای توسعه همیشه از سطح بالایی سلسله مراتب ناشی می شود و باعث می شود بسیاری نظریه پرواز غازها را از بالا به پایین برچسب گذاری کنند.
ثابت شده است که این الگو، هنگام توصیف الگوی تولید منطقه ای در آسیای شرقی ، ابزاری مفید است زیرا صنایعی مانند صنعت نساجی نه تنها ژاپن – پیشرفته ترین کشور شرق آسیا – بلکه در مرحله بعد کره جنوبی و تایوان و غیره. این کشور های ردیف دوم اکنون خود را در صنعت خودرو و تولید لوازم الکترونیکی پیشرفته و مصرفی و موارد مشابه تثبیت کرده اند.