اقتصاد دستوری چیست: ۳ ویژگی، معایب و مزایا
اقتصاد دستوری یک جنبه کلیدی از یک سیستم سیاسی است که در آن یک مقام دولتی مرکزی سطوح تولید مجاز و قیمت هایی که ممکن است برای کالاها و خدمات اعمال شود را دیکته می کند. اکثر صنایع در مالکیت عمومی هستند.
جایگزین اصلی برای اقتصاد دستوری، سیستم بازار آزاد است که در آن تقاضا، تولید و قیمت ها را دیکته می کند.
اقتصاد دستوری عموما بخشی از یک سیستم سیاسی کمونیستی است، در حالی که یک سیستم بازار آزاد در جوامع سرمایه داری وجود دارد.
فهرست محتوا
درک اقتصاد دستوری
کوبا، کره شمالی و اتحاد جماهیر شوروی سابق همگی دارای اقتصادهای دستوری هستند. چین تا سال ۱۹۷۸ یک اقتصاد دستوری را حفظ کرد، زمانی که گذار خود را به یک اقتصاد مختلط آغاز کرد که عناصر کمونیستی و سرمایه داری را در هم می آمیزد. سیستم فعلی آن به عنوان یک اقتصاد بازار سوسیالیستی توصیف شده است.
اقتصاد دستوری که به عنوان اقتصاد برنامه ریزی شده نیز شناخته می شود، مستلزم آن است که دولت مرکزی یک کشور ابزار تولید را در اختیار داشته باشد و آن را کنترل کند.
مالکیت خصوصی زمین و سرمایه وجود ندارد یا به شدت محدود شده است. برنامه ریزان مرکزی قیمت ها را تعیین می کنند، سطوح تولید را کنترل می کنند و رقابت در بخش خصوصی را محدود یا ممنوع می کنند. در یک اقتصاد فرماندهی خالص، بخش خصوصی وجود ندارد، زیرا دولت مرکزی مالک یا کنترل همه مشاغل است.
در یک اقتصاد دستوری، مقامات دولتی اولویت های اقتصادی ملی را تعیین می کنند، از جمله چگونگی و زمان ایجاد رشد اقتصادی، نحوه تخصیص منابع و نحوه توزیع خروجی. این اغلب به شکل یک برنامه چند ساله است.
استدلال علیه اقتصادهای دستوری
هر سرمایهداری استدلال میکند که اقتصادهای دستوری حداقل با دو مشکل عمده روبرو هستند: اول مشکل انگیزه و دوم خلاء اطلاعات در میان برنامهریزان مرکزی که همه تصمیمها را میگیرند.
مشکل انگیزه
مشکل انگیزه از بالا شروع می شود. سیاستگذاران، حتی در یک اقتصاد دستوری، بیش از حد انسان هستند. گروههای ذینفع سیاسی و جنگ قدرت بین آنها حتی بیشتر از اقتصادهای سرمایهداری بر سیاستگذاری در یک اقتصاد دستوری مسلط خواهند شد، زیرا آنها توسط اشکال نظم و انضباط مبتنی بر بازار مانند رتبهبندی اعتباری دولتی یا فرار سرمایه محدود نمیشوند.
دستمزدها به طور متمرکز برای کارگران تعیین می شود و سود به عنوان انگیزه ای برای مدیریت حذف می شود. هیچ دلیل آشکاری برای تولید برتری، بهبود کارایی، کنترل هزینه ها، یا کمک به تلاش فراتر از حداقل مورد نیاز برای اجتناب از تحریم رسمی وجود ندارد.
پیشروی در اقتصاد دستوری به جای به حداکثر رساندن ارزش سهامداران یا برآورده کردن خواسته های مصرف کننده، مستلزم جلب رضایت روسای حزب و داشتن ارتباطات مناسب است. فساد معمولاً فراگیر است.
مشکل انگیزه شامل موضوعی است که به عنوان تراژدی عوام در مقیاسی بزرگتر از آنچه در جوامع سرمایه داری دیده می شود، شناخته می شود. منابع عموما در دست افراد غیرمالک هستند. همه کاربران (یا کارگران) هیچ انگیزه ای برای حفظ آنها ندارند. چیزهایی مانند توسعه مسکن، کارخانهها و ماشینآلات فرسوده میشوند، خراب میشوند و در یک اقتصاد دستوری به سرعت از هم میپاشند.
خلاء اطلاعات
مشکل محاسبه اقتصادی در اقتصاد دستوری اولین بار توسط اقتصاددانان اتریشی لودویگ فون میزس و اف. برنامه ریزان مرکزی باید به نحوی محاسبه کنند که چه مقدار از هر محصول و خدمات باید تولید و تحویل شود.
در سیستم بازار آزاد، این امر به صورت غیرمتمرکز از طریق تعامل عرضه و تقاضا تعیین می شود. مصرف کنندگان تقاضا را بر اساس محصولات و خدماتی که می خرند یا نمی خرند شکل می دهند. تولیدکنندگان با ایجاد محصولات و خدمات بیشتری که مصرف کنندگان تقاضا دارند پاسخ می دهند.
علاوه بر این، همه این عوامل قابل اندازهگیری هستند. در هر مرحله از زنجیره تامین، یک نفر تعداد آووکادو، شلوار جین آبی، و آچارهای قلابی را که در آنجا تقاضا دارند، حساب می کند.
در اقتصاد دستوری، برنامه ریزان مرکزی باید حداقل در ابتدا نیازهای اساسی زندگی یا مرگ جمعیت را از نظر غذا، پوشاک و سرپناه درک کنند. اما بدون نیروهای عرضه و تقاضا برای هدایت آنها، آنها هیچ روش منطقی برای همسو کردن تولید و توزیع کالا با خواسته ها و ترجیحات مصرف کننده ندارند.
با گذشت زمان، مشکلات محاسباتی و انگیزشی اقتصاد دستوری به این معناست که منابع و کالاهای سرمایه ای هدر می رود و جامعه فقیر می شود.
مزایای اقتصاد دستوری
طرفداران اقتصادهای دستوری استدلال می کنند که آنها منابع را برای به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی تخصیص می دهند، بر خلاف اقتصادهای بازار آزاد، که در آن این هدف در درجه دوم به حداکثر رساندن سود خصوصی قرار دارد.
اقتصادهای دستوری ممکن است کنترل بهتری بر سطوح اشتغال نسبت به اقتصادهای بازار آزاد داشته باشند. آنها می توانند شغل ایجاد کنند تا افراد را در مواقع لزوم سرکار بیاورند، حتی در صورت عدم وجود نیاز قانونی.
در نهایت، به نظر میرسد که اقتصادهای دستوری بهتر میتوانند اقدامات قاطع و هماهنگ را در مواجهه با شرایط اضطراری ملی یا بحرانی مانند جنگ یا بلایای طبیعی انجام دهند. اگرچه، حتی جوامع مبتنی بر بازار ممکن است حقوق مالکیت را محدود کنند و قدرت های اضطراری دولت های مرکزی خود را در چنین رویدادهایی، حداقل به طور موقت، به شدت گسترش دهند.
ویژگی های اقتصاد دستوری چیست
اقتصادهای دستوری از بالا توسط برنامه ریزان دولتی کنترل می شوند. به طور کلی، این شامل:
- مالکیت عمومی صنایع بزرگ
- کنترل دولت بر سطوح تولید و سهمیه های توزیع
- کنترل قیمت ها و حقوق ها توسط دولت
انحصارها در اقتصادهای دستوری رایج هستند زیرا برای دستیابی به اهداف اقتصاد ملی ضروری تلقی می شوند.
تفاوت های اقتصاد دستوری با اقتصاد بازار آزاد
در اقتصاد بازار آزاد، بنگاههای خصوصی سطح تولید خود را در پاسخ به قانون عرضه و تقاضا تعیین میکنند.
در اقتصاد دستوری، تصمیم توسط دولت دیکته می شود.
امروزه تعداد کمی از اقتصادهای بازار آزاد کاملاً بر اساس اصل آزادی عمل می کنند. یک دولت ممکن است از سیاست ها و مقررات عمومی برای تشویق تولید محصولی مانند خودروهای کم مصرف استفاده کند.
و برخی از اقتصادهای دستوری کنترل خود را کاهش داده اند. رونق اقتصادی چین تا زمانی که ترکیبی از ایدئولوژی سوسیالیستی و سرمایه داری خود را ایجاد نکرد آغاز نشد.
سوالات متداول
اقتصاد دستوری یک جنبه کلیدی از سیستم سیاسی است که در آن دولت مرکزی سطوح مجاز تولید و قیمت و سایر سیاست های اقتصادی را کنترل می کند.
مالکیت عمومی صنایع بزرگ / کنترل دولت بر سطوح تولید و سهمیه های توزیع / کنترل قیمت ها و حقوق توسط دولت