خلاصه کتابسیاست

خلاصه کتاب سرزمین موعود [مجموعه خاطرات باراک اوباما]

اوباما اولین و مهمترین هدف خود از نوشتن کتاب سرزمین موعود را اینگونه بیان می کند «… ارائه یک بیان صادقانه از دوران ریاست جمهوری ام. برای ارائه اجمالی به خوانندگان از اینکه رئیس جمهور ایالات متحده بودن چگونه است. در این کتاب او به بیان جزئیات زیادی تا تصمیمات استراتژیک بزرگ می پردازد.

درباره کتاب سرزمین موعود

سرزمین موعود به بیان خاطرات باراک اوباما، چهل و چهارمین رییس جمهور امریکا از سال 2009 تا سال 2017 می پردازد که در 17 نوامبر 2020 منتشر گردید. این اولین مجموعه از یک سری دو جلدی می باشد. این کتاب خاطرات ریاست جمهوری با تمرکز بر حرفه سیاسی او، زندگی اوباما را از سال های اولیه زندگی تا وقایع مربوط به قتل اسامه بن لادن در ماه مه 2011 مستند می نماید.

فروشگاه موج کوه
خلاصه کتاب سرزمین موعود

بخش اول: شرط بندی

فصل 1

در دنیا افرادی هستند که فقط به فکر خودشان هستند. سپس افرادی هستند که برعکس عمل می کنند و به دیگران اهمیت می دهند. دوست داری چه نوع آدمی باشی؟ (درسی از مادرش) او از کودکی عادت به خواندن پیدا کرد. این را مادرش القا کرده بود. مادر اوباما او را تشویق می‌کرد که «برو کتاب بخوان، سپس برگرد و چیزی را که آموختی به من بگو». حتی بیشتر چیزهایی را که می خواند، به سختی می فهمید.

به مدت سه سال در کالج، مانند یک راهب زندگی کرد. او به خواندن، نوشتن، و پر کردن مجلات زیادی پرداخت.

در 22 سالگی، شکاف زیادی بین جاه طلبی های بزرگ اوباما و هر کاری که در زندگی انجام می داد وجود داشت. او متوجه شد که دیدگاهش برای دستیابی به چیزهای بزرگ پوچ است. او عمیقاً خودآگاه بود، نسبت به طرد شدن حساس بود. باراک اوباما نرمی را از زندگی خود پاک کرد و رژیمی برای خودسازی ایجاد کرد که هرگز آن را رها نکرده است. شروع به ورزش کرد، لیست تهیه کرد، دوید، سالم غذا خورد و وسایل اضافی را از خود دور کرد.

وقتی اوباما در سال 1983 از کالج فارغ التحصیل شد، ایده های بزرگی داشت و جایی نبود که آنها را پیاده کند. او وارد سازماندهی جامعه شد و در شیکاگو با گروهی از کلیساها که تلاش می کردند به جامعه کمک کنند، همکاری نمود.

شهر شیکاگو قوس زندگی اوباما را تغییر داد. او باید به آنچه برای مردم اهمیت دارد گوش می داد.

او سازماندهی جامعه را ترک کرد زیرا کار را بسیار کند می دید. خیلی محدود بود و نمی توانست نیازهای مردمی را که امیدوار بود به آنها خدمت کند، برآورده سازد.

اوباما از هارولد واشنگتن، اولین آمریکایی آفریقایی تبار که به عنوان شهردار شیکاگو انتخاب شد، الهام گرفت. او به مردم امید داد و باعث شد احساس کنند هر چیزی ممکن است. این بذر را کاشت که او ممکن است روزی برای مناصب دولتی نامزد شود. اشتیاق بسیاری از کمبودها را جبران می کند.

فصل 2

در سال 1995 هنگامی که آلیس پالمر صندلی خود را خالی کرد تصمیم گرفت برای مجلس سنای ایالت ایلینویز نامزد شود، او در سال 1996 انتخاب شد و تا سال 2004 در این سمت بود. اوباما در ابتدا در صحبت کردن خوب نبود. اما آرام آرام بهتر شد و صفوف هوادارانش افزایش یافت.

اوباما در طول اولین مبارزات انتخاباتی‌اش، یاد گرفت که توجه به مهره‌های سیاست، به جزئیات مورد نیاز و کارهای روزمره که ممکن است تفاوت بین برد و باخت باشد، احترام بگذارد.

وی به مدت هشت سال چندین ساعت برای جلسات سنا به اسپرینگفیلد رفت. در حین رانندگی به کتاب های صوتی گوش می داد. او کتاب های طولانی تر را دوست داشت. جان لو کاره و تونی موریسون از نویسندگان مورد علاقه او بودند. وی همچنین دوست داشت به کتاب های تاریخ گوش کند.

اوباما در سال 2000 در رقابت اولیه دموکرات ها برای کنگره شکست خورد. ویپس از باخت در شرایط روحی سختی داشت. تقریباً 40 ساله بود، شکست خورده بود، ازدواج پرتنشی داشت و شکستی تحقیرآمیز نصیبش شده بود. بدتر از همه، در کاندیداتوری برای کنگره، رویای فداکارانه تغییر جهان او را هدایت نمی کرد.

فصل 3

باراک اوباما برای تغییر نیاز داشت که با گسترده ترین مخاطبان ممکن صحبت کند. بهترین راه برای انجام این کار، نامزدی برای یک دفتر ایالتی، مانند سنای ایالات متحده بود.

با گذشت زمان او یاد گرفت که به جای صحبت کردن، بیشتر روی گوش دادن تمرکز کند. هر چه بیشتر گوش می داد، مردم بیشتر حرفشان را باز می کردند. اوباما در جولای 2004 برای سخنرانی در DNC دعوت شد. این اولین باری بود که وی برای مخاطبان در سطح ملی صحبت می کرد.

او در 18 ماه قبل از انتخابش به عنوان سناتور تنها هفت روز مرخصی گرفت. به عنوان یک سناتور هدف او این بود که یک اسب کاری باشد، نه یک اسب نمایشی.

یکی از ویژگی های سنا که اوباما را به وجد می آورد این بود که به وی توانایی تأثیرگذاری بر سیاست خارجی را می داد. اوباما به ویژه به عدم اشاعه هسته ای علاقه داشت. پس از انتخابش به عنوان سناتور، به ریچارد لوگار نامه نوشت و به او گفت که امیدوار است در این مسائل با یکدیگر همکاری داشته باشند. در نهایت اولین سفر خارجی خود را به عنوان سناتور با دیک لوگار انجام داد. اوباما گفت این سفر نشاط آور و یادآور بزرگی جهان بود.

باراک اوباما به عنوان سناتور، جان فاورو را به عنوان سخنرانی نویس خود، پیت روس را به عنوان رئیس ستاد، و سرآشپز سام کاس را به عنوان سرآشپز شخصی برای خانواده اش استخدام کرد. اوباما تیمی از مشاوران بسیار ماهر نیز استخدام نمود.

فصل 4

این فصل سرزمین موعود عمدتاً در مورد مبارزه او با تصمیم گیری در مورد نامزدی یا عدم نامزدی ریاست جمهوری است. شنیدن دیدگاه اوباما در مورد اینکه چگونه رسانه‌ها و بسیاری دیگر از او می‌پرسیدند که آیا قرار است برای ریاست‌جمهوری نامزد شود یا خیر،..

این توصیه ای بود که تد کندی در زمانی که اوباما در فکر نامزدی برای ریاست جمهوری بود به او داده بود: قدرت الهام بخشی نادر است. چنین لحظاتی نادر است. شما زمان را انتخاب نمی کنید، زمان شما را انتخاب می کند. شما یا تنها شانسی را که دارید استفاده می کنید، یا می خواهید با این آگاهی زندگی کنید که این شانس از دست شما رفته است.

اوباما دیوید پلوف را به عنوان مدیر ستاد انتخاباتی خود و دیوید اکسلرود را به عنوان استراتژیست اصلی خود انتخاب کرد.

بخش دوم: بله ما می توانیم

فصل 5

از لحظه ای که نامزدی خود را برای ریاست جمهوری اعلام می کنید، قوانین عادی بیان دیگر اعمال نمی شود. هر کلمه ای که از دهان شما خارج می شود، ضبط، تقویت، بررسی و تشریح می گردد.

مشکل اولیه اوباما در طول مبارزات انتخاباتی ناتوانی او در خلاصه کردن مسائل و بیان یک داستان بود. او اغلب در پاسخ‌هایش بسیار طولانی بود و روی بهبود آن کار می‌کرد. تمایل او به دادن پاسخ های پیچیده اغلب بر علیه او کار می کرد، به ویژه در طول مناظره ها این موضوع مصداق داشت.

دیوید اکسلرود به اوباما گفت که مشکل او در مناظره ها این بود که او مدام تلاش می کرد به سوال پاسخ دهد. موضوع پاسخ به سوال نیست. نکته این است که پیام خود، ارزش ها و اولویت های خود را منتقل کنید. یک خط بگویید تا به نظر برسد به سوال پاسخ داده اید و سپس در مورد آنچه می خواهید صحبت کنید ادامه دهید.

چه بخواهیم چه نخواهیم، ​​مردم تحت تأثیر احساسات قرار می گیرند، نه واقعیت ها. وظیفه او برانگیختن بهترین احساسات مردم بود.

تمرکز اصلی کمپین اولیه تمرکز بر پیروزی در آیووا بود که اولین ایالتی بود که در انتخابات مقدماتی رای داد. آنها دفاتری را برای پوشش دادن همه 99 شهرستان باز کردند و یک کارمند جوان را برای اداره هر دفتر با حقوق یا نظارت اندک استخدام نمودند. آنها بیش از 200 سازمان دهنده میدانی را در سراسر ایالت مستقر کردند. اوباما در سال 2007، 87 روز را در آیووا گذراند.

به نظر اوباما، واشنگتن اغلب با اقدام نظامی ، بدون آزمایش گزینه های دیپلماتیک و همچنین با رعایت نکات دیپلماتیک برای حفظ وضعیت موجود در مواقعی که اقدام لازم بود، اشتباه می کرد.

فصل 6

خلاصه کلام فصل شش سرزمین موعود، مهم است که دید بلند مدت داشته باشید. به جای معطوف شدن به فراز و نشیب های روزانه، روی اهداف خود متمرکز بمانید.

فصل 7

او در طول انتخابات مقدماتی بیش از 1000 نفر را در ستاد انتخاباتی خود داشت. تعداد تهدیدهایی که اوباما دریافت کرد بیشتر از هر چیزی بود که سرویس مخفی در طول انتخابات مقدماتی دیده بود، بنابراین او زودتر از حد معمول برای یک نامزد تحت پوشش حفاظت مخفی قرار گرفت.

یکی از اشتباهات بزرگ تاکتیکی مبارزات انتخاباتی او تلاش برای پیروزی همزمان اوهایو و تگزاس بود. در نگاه به گذشته اوباما بیان می کند که بهتر بود روی تگزاس تمرکز کند.

مواقعی در زندگی وجود دارد که اجتناب یا عقب نشینی، بهترین بخش شجاعت است. اما مواقع دیگری وجود دارد که تنها گزینه این است که مانند فولاد باشید و به سمت شکست بروید.

فصل 8

آیا من آماده بودم که یک رهبر جهانی باشم؟

اوباما در طول مبارزات انتخاباتی خود، در صورت پیروزی در انتخابات، چالش های عظیمی را که در انتظارش بود احساس کرد و به ظرافتی که برای انجام این کار نیاز داشت، پی برد. هنگامی که در ژوئیه 2008 از دیوار غربی اورشلیم بازدید کرد، دعای زیر را به خدا نوشت و آن را در شکافی در دیوار گذاشت.

«پروردگار – از من و خانواده ام محافظت کن. گناهانم را ببخش و کمکم کن که از غرور و ناامیدی محافظت کنم. به من عقل عطا کن تا آنچه را که درست و عادلانه است انجام دهم. و مرا وسیله اراده خود قرار ده.»

اوباما در حین مبارزات انتخاباتی هر شب وقتی در جاده بود با فرزندانش صحبت می کرد. اگر او در خانه بود، برای آنها کتاب می خواند، آنها را به بازی های رومیزی دعوت می کرد و با آنها برای بستنی خوردن بیرون می رفت.

او می دانست که هرگز زمان از دست رفته را با فرزندانش پس نخواهد گرفت. باراک متوجه می‌شد که زمان بودن با فرزندانش را با تبدیل شدن به یک رییس جمهور از دست می دهد.

پس از به دست آوردن نامزدی دموکرات ها برای ریاست جمهوری، بزرگترین تصمیمی که باید می گرفت انتخاب معاون خود بود. اوباما انتخاب های خود را به تیم کین و جو بایدن محدود کرده بود. او در این بخش، مزایا و معایب هر انتخاب و روند تصمیم گیری خود را در انتخاب بایدن توضیح می دهد.

فصل 9

جورج هیوود اولین کسی بود که به اوباما در مورد سقوط قریب الوقوع بازار مسکن و سیستم مالی هشدار داد.

اوباما شروع به مشورت با مشاوران اقتصادی داخلی خود، آستن گولزبی و جیسون فورمن کرد. او همچنین یک گروه مشاوره موقت متشکل از پل ولکر، لری سامرز، و وارن بافت تشکیل داد، همه آنها قبلاً در بحران های مالی بزرگی زندگی کرده بودند. او گفت که جلسات توجیهی آنها برای کمک به او در درک پیچ و مهره های بحران و ارزیابی پاسخ های مختلف پیشنهاد شده بسیار ارزشمند بود.

باراک اوباما سه روز را صرف آماده سازی مناظره برای مناظره ریاست جمهوری کرد. تیم او یک جفت وکیل و کهنه سرباز سیاسی، ران کلین و تام دونیلون را برای همکاری با او استخدام کرد. آنها به او تفصیل دقیقی از قالب مناظره و طرح کلی هر سؤال قابل تصوری که ممکن است پرسیده شود، ارائه کردند.

آنها یک کپی دقیق از مرحله مناظره ساختند که روی آن تمرین کنند. در طول شب اول آماده سازی، آنها یک مناظره ساختگی کامل 90 دقیقه ای انجام دادند. همه جنبه های اجرای او از جمله سرعت، وضعیت بدن و لحن را از هم جدا کردند. این طاقت فرسا اما مفید بود.

“رابطه مستقیمی بین انجام کار و تحقق آرزوهایتان وجود دارد.” جمله ای بود که مادرش مرتباً به او یادآوری می کرد.

اوباما به تشریفات روز مناظره خود توجه خاصی داشت. در روزهای مناظره، برنامه او معمولاً به این شکل بود.

  • صبح: به مرور استراتژی و نکات کلیدی اختصاص دارد
  • اوایل بعد از ظهر: کمپین سبک
  • خالی کردن برنامه تا ساعت 16
  • ورزش سریع برای دفع آدرنالین اضافی
  • 90 دقیقه قبل از رفتن به محل مناظره، اصلاح و دوش آب گرم طولانی
  • شام: غذای سبک. استیک به خوبی پخته شده، سیب زمینی برشته یا پوره شده و کلم بروکلی بخارپز شده است.
  • 30 دقیقه قبل از مناظره: نگاه کردن به یادداشت ها و گوش کردن به موسیقی

بخش سوم: مرتد

فصل 10

در کاخ سفید مدرن، رئیس ستاد کارفرمای روزانه است. انتهای قیفی که ابتدا باید هر موضوعی که رئیس جمهور با آن مواجه بود می گذشت. تعداد کمی در دولت، از جمله رئیس جمهور، ساعات بیشتری کار می کنند یا تحت فشار بی امان بیشتری کار می کنند. اولین و بهترین انتخاب او برای ریاست ستاد، رحم امانوئل بود. رحم در نهایت این سمت را پذیرفت.

فصل 11

در روزهای منتهی به تحلیف، اوباما چندین کتاب در مورد اولین دوره ریاست جمهوری FDR و اجرای نیو دیل خواند.

دو هفته قبل از مراسم تحلیف ، اوباما و بایدن برای دیدار با هری رید (رهبر اکثریت سنا)، میچ مک کانل (رهبر جمهوریخواهان سنا)، نانسی پلوسی (رئیس مجلس) و جان بونر (رهبر جمهوریخواهان مجلس نمایندگان) به کاخ سفید سفر کردند.

آنها اغلب از این رهبران به عنوان “چهار تاپ” یاد می کردند. در بیشتر هشت سال آینده، پویایی میان این افراد نقش کلیدی در شکل دادن به ریاست جمهوری اوباما خواهد داشت.

بیشتر تماس او با دنیای بیرون به سه دستیار بستگی داشت که در دفتر بیضی شکل بیرونی می نشستند. آنها رجی لاو ، برایان ماستلر و کیتی جانسون بودند. آنها دروازه بان های غیررسمی و سیستم پشتیبانی زندگی او بودند.

خانواده اول برای هر مبلمان جدید در کاخ سفید و هر چیز دیگری که از خواربار تا دستمال توالت مصرف می کند و همچنین کارکنان اضافی برای مهمانی های شام خصوصی از جیب خود می پردازد. این شامل دفتر بیضی نمی‌شود، در کاخ سفید بودجه‌ای برای رئیس‌جمهور جدید در نظر گرفته شده است تا دفتر بیضی شکل را تغییر دهد.

احساس اصلی که اوباما پس از تصویب قانون بازیابی و سرمایه گذاری مجدد آمریکا در سال 2009 داشت، پیروزی نبود، بلکه تسکین عمیق بود. آنها هنوز سه یا چهار حرکت بزرگ برای پایان دادن به بحران داشتند.

فصل 12

تقریباً هر شب بعد از شام خود را روی صندلی می نشست تا بخواند و مطالعه کند. این ساعات اغلب آرام ترین و پربارترین ساعات روز او بود. اوباما روی پشته هایی از اطلاعات که کارکنانش برای وی می فرستادند کار می کرد.

مطالبی که او هر شب مرور می کرد شامل موارد زیر بود:

  • آخرین داده های اقتصادی
  • یادداشت های تصمیم گیری
  • یادداشت های اطلاعاتی
  • جلسات توجیهی اطلاعاتی
  • پیشنهادات قانونی
  • پیش نویس سخنرانی ها
  • نکات گفتگو در کنفرانس مطبوعاتی

او درخواست کرد که هر شب یک دسته شامل ده نامه از رای دهندگان دریافت کند. اینها اغلب آخرین چیزی بود که قبل از رفتن به رختخواب به آن نگاه می کرد. این ایده او بود، اوباما فکر کرد که راه خوبی برای رسیدن به خارج از حباب ریاست جمهوری و شنیدن مستقیم از کسانی است که به آنها خدمت می کرد. اوباما اصرار داشت که مجموعه ای از نامه ها را ببیند، نه فقط نامه های گفتگوی خوشحال کننده از طرفداران.

پس از خواندن هر نامه، یادداشتی برای کارکنانش می‌نوشت تا ببیند چه کمکی می‌توان کرد، یا پاسخی می نگاشت. روزها یا هفته‌ها بعد، یادداشت بعدی دریافت می‌کرد که در آن اقدامات انجام شده از طرف آنها را توضیح می‌داد.

اوباما در مورد سخنرانی تیم گیتنر در مورد بهبود اقتصادی در اوایل دولت خود صحبت می کند. سخنرانی یک بمب تمام عیار بود و آنها از طریق این شکست درس های زیادی در مورد آماده سازی و بهبود فرآیندها آموختند. از جمله درس‌هایی که آموخته‌ایم، توجه دقیق به نحوه مدیریت پروژه‌های بزرگ و توجه دقیق به جزئیات نه فقط در مورد ماهیت بود.

“در هر لحظه، در هر روز معین، کسی در جایی در حال خرابکاری است.” -باب گیتس

آنها دست به کار شدند و تلاش کردند تا خرابی ها را به حداقل برسانند. اوباما به این نکته اشاره کرد که با هر یک از اعضای کابینه خود برای بررسی برنامه های استراتژیک برای بخش های خود به گفتگو نشست. او آنها را به شناسایی موانع و تعیین اولویت ها سوق می داد.

برای هر رویداد، جلسه، و ارائه خط مشی، ممکن است 100 نفر یا بیشتر در پشت صحنه کار کنند. هر سند بررسی شد، هر شخص بررسی شد، هر رویدادی که به طور لحظه‌ای برنامه‌ریزی شده بود، و هر اعلامیه خط‌مشی به دقت بررسی شد تا اطمینان حاصل شود که قابل دستیابی، مقرون به صرفه است و خطر عواقب غیرقابل پیش‌بینی را به همراه ندارد.

میشل

تلاش برای افزایش مرزهای کاری که یک بانوی اول باید یا نباید انجام دهد، خطراتی را به همراه داشت. در ماه های اولیه ریاست جمهوری، میشل وقت خود را صرف تصمیم گیری در مورد نحوه استفاده از دفتر جدید خود کرد. او متوجه شد که چگونه و کجا ممکن است تأثیر بگذارد، در حالی که با دقت و استراتژیک لحن کار خود را به عنوان بانوی اول تنظیم می کرد. او با هیلاری کلینتون و لورا بوش مشورت کرد. میشل یک تیم قوی از متخصصان باتجربه را در اطراف خود به خدمت گرفت.

در نهایت میشل تصمیم گرفت دو دلیل را که شخصاً برای او معنادار بود، پیگیری کند. یکی افزایش نگران کننده نرخ چاقی کودکان و دوم عدم حمایت از خانواده های نظامی آمریکا بود.

اوباما بیشتر اوقات در خانه بود، بیشتر روزها کار به سراغش می آمد. مگر اینکه در سفر باشد، هر شب ساعت 6:30 بعد از ظهر سر میز شام حاضر می شد. حتی زمانی که به این معنی بود که او باید بعداً به طبقه پایین به دفتر بیضی شکل برود.

باراک، میشل و سام کاس هر روز صبح دوشنبه تا پنجشنبه روز خود را در باشگاه شروع کردند. کورنل مک کلن مربی شخصی خانواده آنها بود. آن ساعت در باشگاه یک منطقه عادی دیگر بود که آنها می توانستند با دوستانی که هنوز آنها را با نام کوچک صدا می کردند به اشتراک بگذارند.

تصمیم گیری

هیچ مشکلی که روی میز رئیس جمهور قرار می گیرد صد در صد راه حلی ندارد. اگر چنین بود، شخص دیگری در آن زنجیره فرماندهی قبلاً آن را حل کرده بود.

در تصمیم گیری و حل مسئله، رئیس جمهور دائماً با احتمالات سر و کار دارد. به عنوان مثال، 70 درصد احتمال اینکه تصمیم برای انجام ندادن کاری به فاجعه ختم شود، 55 درصد احتمال اینکه این یا آن روش ممکن است مشکل را حل کند، 30 درصد احتمال اینکه هر کاری که انتخاب کرده اند به هیچ وجه کارساز نباشد، و 15 درصد که مشکل را بدتر می کند.

در این شرایط، تعقیب راه حل کامل منجر به فلج می شود. از سوی دیگر، اغلب اوقات با دل و جرأت رفتن به عقاید از پیش تعیین شده یا مسیر کمترین مقاومت سیاسی اجازه می دهد تا تصمیم را هدایت کند.

دیدگاه اوباما برای تصمیم گیری این بود که از یک فرآیند درست پیروی کند، که شامل تخلیه نفس و گوش دادن واقعی، و پیروی از حقایق و منطق تا آنجا که می توانست و در نظر گرفتن آنها در کنار اهداف و اصول خود بود. با این کار او متوجه شد که می تواند تصمیمات سختی بگیرد و همچنان شب ها راحت بخوابد.

یک فرآیند تصمیم گیری خوب به این معنی بود که او می توانست به هر یک از اعضای تیم اجازه دهد تا مالکیت تصمیم را احساس کنند. این منجر به اجرای بهتر و درز کمتر تصمیمات کاخ سفید به مطبوعات شد.

صنعت خودرو

در پاییز 2008، فروش خودرو به پایین ترین سطح خود در بیش از یک دهه گذشته رسید. پول نقد جنرال موتورز و کرایسلر تمام می شد، در حالی که فورد وضعیت کمی بهتر داشت (شما می توانید در کتاب American Icon در مورد کارهایی که فورد در این مدت انجام می داد بیشتر بخوانید).

این بخش از فصل 12 کتاب سرزمین موعود در مورد صنعت خودرو و فرآیند تصمیم‌گیری که دولت اوباما برای تصمیم‌گیری در مورد اینکه چگونه و چه کاری می‌توانند برای کمک انجام دهند، صحبت می شود.

حتی طرح‌های اصلی کاخ سفید برای ماه‌ها یا حتی سال‌ها تأثیر قابل‌اندازه‌گیری بر تولید ناخالص داخلی یا نرخ بیکاری ندارند. در نتیجه، اکثر روسای جمهور بدون اطلاع از تأثیر اقتصادی اقدامات خود کار می کنند. فقدان فاجعه، و حفظ وضعیت عادی، چیزیست که عموما جلب توجه نمی کند.

فصل 13

مهمترین وظیفه رئیس جمهور حفظ امنیت مردم آمریکاست. این درسی است که اوباما در اوایل دوره اول ریاست جمهوری خود آموخته بود. رهبری، به ویژه در عرصه امنیت ملی، چیزی فراتر از اجرای سیاست های مستدل بود. آگاهی از آداب و رسوم مهم بود، نمادها و پروتکل ها مهم بود، زبان بدن مهم بود. او حتی یک مربی داشت که به او کمک می کرد تا روی سلام او کار کند.

در شروع هر روز او یک صحافی چرمی در انتظارش سر میز صبحانه پیدا می کرد که حاوی گزارش روزانه رئیس جمهور (PDB) بود. PDB معمولاً 10-15 صفحه بود و یک شبه توسط سیا و سایر سازمان های اطلاعاتی تهیه می شد. بیشتر مطالبی که او می خواند نیازی به پاسخ فوری نداشت، هدف این بود که یک حس به روز و پیوسته از همه چیزهایی که در جهان غوغا می کرد داشته باشد. اگر به صورت آنلاین جستجو کنید، می توانید نمونه هایی از PDB را که به روسای جمهور گذشته داده شده است، بیابید.

در جبهه نظامی، هدف فوری اوباما پس از ورود به قدرت این بود که هر یک از جنبه‌های استراتژی نظامی امریکا را بررسی کند تا تیم او بتواند رویکردی متفکرانه برای آنچه در آینده پیش می‌آید اتخاذ کند. خطوط کلی خروج ایالات متحده از عراق قبلاً مشخص شده بود، اما آنها باید جزئیات و سرعت خروج را بررسی می کردند.

داشتن حداقل یک نفر مخالف در اتاق باعث می شود بیشتر در مورد مسائل فکر کنیم.

اوباما به گیتس (وزیر دفاع) گفت که اولویت اول او این است که اطمینان حاصل کند آژانس های ایالات متحده، اعم از غیرنظامی و نظامی، حول یک مأموریت کاملاً تعریف شده و یک استراتژی هماهنگ همسو هستند. تا زمانی که اهداف واقع بینانه و محدودی تعیین نمی شد، خود را برای شکست آماده می کردند.

کارزار نظامی در افغانستان هدف مشخصی نداشت. تیم اوباما به هدف اصلی زیر دست یافت: “برهم زدن، از بین بردن و شکست القاعده در پاکستان و افغانستان و جلوگیری از بازگشت آنها به هر یک از کشورها در آینده.”

در سال 2009، باب گیتس توصیه کرد که فرمانده موجود در افغانستان را با استنلی مک کریستال جایگزین کنند. آنها از او خواستند تا ظرف 60 روز یک ارزیابی جدید از بالا به پایین از شرایط آنجا ارائه دهد.

رئیس جمهور ایالات متحده که در بین رهبران جهان منحصر به فرد است، با تجهیزات کامل سفر می کند تا به خدمات یا نیروهای امنیتی دولت دیگری متکی نباشد. گروهی از وسایل نقلیه امنیتی، آمبولانس‌ها، تیم‌های تاکتیکی و هلیکوپترهای دریایی (در صورت لزوم) از قبل با هواپیماهای ترابری C-17 پرواز می‌کنند و قبل از ورود رئیس‌جمهور روی آسفالت فرودگاه مستقر می‌شوند.

قسمت چهارم: مبارزه خوب

فصل 14

بیشتر این فصل کتاب سرزمین موعود مربوط به اولین اجلاس G20 اوباما است. اوباما پیشنهاد کرد که ناتو برای هر یک از اعضای خود برنامه های دفاعی جداگانه تهیه کند.

هر رئیس‌جمهوری از انتخاب‌ها و اشتباهات دولت قبلی ناراحت است. نود درصد از کار، حل مشکلات موروثی و بحران های پیش بینی نشده خواهد بود. فقط با انجام این کار به اندازه کافی، با نظم و هدف، می توانید یک شات واقعی در شکل دادن به آینده داشته باشید.

فصل 15

اوباما به جان برنان گفت که وظیفه او این است که “به من کمک کند از این کشور به شیوه ای سازگار با ارزش هایمان محافظت کنم و اطمینان حاصل کنم که بقیه هم همین کار را می کنند.” بن رودز علاوه بر جان فاورو در نوشتن سخنرانی به او کمک کرد. تاریخ همیشه مجموع انتخاب های انجام شده و اقدامات انجام شده توسط هر مرد و زن بوده است.

فصل 16

این فصل سرزمین موعود بیشتر در مورد قانون مراقبت مقرون به صرفه است. مردم واقعاً به نقص های سیستم مراقبت های بهداشتی فکر نمی کنند تا زمانی که یک نفر در خانواده خود بیمار شود.

از دست دادن فرصتی برای کمک به میلیون‌ها نفر فقط به این دلیل که ممکن است به احتمال انتخاب مجدد او صدمه بزند، دقیقاً همان رفتار نزدیک‌بین و محافظه‌کارانه‌ای بود که او قول داده بود آن را رد کند.

دولت اوباما قانون ACA را بر اساس اصلاحات مراقبت های بهداشتی فرماندار میت رامنی در ماساچوست که معمولاً به عنوان “Romneycare” شناخته می شد، الگوبرداری کرد. اوباما متقاعد شده بود که مدل رامنی بهترین شانس را برای دستیابی به هدف پوشش جهانی به آنها ارائه می دهد.

گاهی اوقات مهمترین کار شما شامل چیزهایی است که هیچ کس متوجه آن نمی شود. این ماهیت ریاست جمهوری است.

فصل 17

در سیاست، داستان‌هایی که گفته می‌شود اغلب به اندازه محتوای به دست آمده اهمیت دارند. اهانت کردن بین دو مجلس کنگره یک سنت قدیمی در واشنگتن است، سنتی که حتی از خطوط حزبی نیز فراتر می رود. سناتورها عموماً اعضای کنگره را افرادی تکان‌دهنده، پرخاشگر و ناآگاه می‌دانند. در حالی که اعضای گنگره نیز تمایل دارند سناتورها را آدم‌های باشکوه و البته بی‌اثر ببینند. یکی از افتخارات اوباما این است که شرایط را تا حد زیادی تغییر داد.

بخش پنجم: جهان همانطور که هست

فصل 18

اوباما یاد گرفت که با تمرکز، ترس بیش از حد را از بین ببرد در حالی که سعی می کرد آنقدر آرام نگیرد که مرتکب اشتباهات ناشی از شلختگی شد.

اوباما یک سلسله 9 جلسه ای 2-3 ساعته از سپتامبر تا نوامبر برای ارزیابی طرح جدید ژنرال مک کریستال برای افغانستان داشت.

طرح جدید مک کریستال برای افغانستان حول محور استفاده از طرح ضد شورش (COIN) میشد. این شبیه به استراتژی ژنرال دیوید پترائوس در عراق بود.

دیدگاه گسترده‌ای که مک‌کریستال برای افغانستان تصور می‌کرد، نه تنها فراتر از آنچه برای نابودی القاعده نیاز بود، بلکه فراتر از آنچه در دوره اوباما در دوران ریاست جمهوری اوباما دست یافتنی بود (اگر اصلاً قابل دستیابی بود) فراتر می رفت.

حل و فصل مسائل بدون آینده نگری بدتر از بی فایده بودن است.

همه آنها موافق بودند که هدف “برهم زدن، از بین بردن و شکست القاعده در پاکستان و افغانستان و جلوگیری از بازگشت آنها به هر یک از کشورها در آینده” واقع بینانه نیست. آنها این مجموعه جدید از اهداف قابل دستیابی را توسعه دادند:

  • کاهش سطح فعالیت طالبان تا مراکز عمده جمعیتی را تهدید نکنند
  • تحت فشار قرار دادن رئیس جمهور حامد کرزی برای اصلاح تعدادی از ادارات کلیدی. مانند وزارتخانه های دفاع و دارایی. به جای تلاش برای وادار کردن او به اصلاح کل دولت.
  • تسریع آموزش نیروهای محلی که در نهایت به مردم افغانستان اجازه می دهد تا امنیت کشورشان را تامین کنند

اوباما نگران بود که تعداد نیروهای مورد درخواست به جای اهدافی که آنها تعیین کرده بودند، ناشی از نگرانی های ایدئولوژیک و نهادی باشد.

اگرچه طرح کاملی نبود، اما ساعت‌ها بحث، برنامه بهتری را رقم زد. آنها را مجبور کرد تا اهداف استراتژیک آمریکا در افغانستان را به گونه ای اصلاح کنند که از خزش ماموریت جلوگیری شود. همچنین کاربرد جدول زمانی برای استقرار نیروها در شرایط خاص را تعیین کرد.

فصل 19

شناخته شدن، شنیده شدن و شایسته دیده شدن هویت منحصر به فرد یک خواسته جهانی بشری است. این برای افراد و ملت ها صادق است.

اوباما در حال آموختن درس دشوار دیگری از ریاست جمهوری بود. که اکنون قلب او به ملاحظات استراتژیک و تحلیل تاکتیکی زنجیر شده بود. اعتقادات او منوط به استدلال های ضد شهودی است. این که، در قدرتمندترین دفتر روی زمین، آزادی کمتری نسبت به او به عنوان یک سناتور یا یک شهروند معمولی برای گفتن منظورش و عمل به آنچه که احساس می کرد داشت.

بیشتر این فصل به روابط خارجی اوباما و به طور خاص با ایران و روسیه می پردازد. این جزئیات اولین سفر او به روسیه به عنوان رئیس جمهور و دیدارهایش با پوتین و دمیتری مدودف است.

فصل 20

وزیر بازرگانی اوباما هنگام بازدید از چین، اتاق هتل خود را برای یک جلسه ترک کرد. چیزی را فراموش کرد و به سوئیت خود برگشت، دو مرد کت و شلوار پوشیده را پیدا کرد که کاغذهای روی میزش را وارسی می کنند. گستاخی آنها در حد کمدی بود.

ریاست جمهوری افق زمانی شما را تغییر می دهد. به ندرت تلاش های شما فوراً به ثمر می رسد. مقیاس اکثر مشکلاتی که روی میز شما پیش می آید برای آن خیلی بزرگ است. عوامل در بازی بسیار متنوع هستند. یاد می گیرید که پیشرفت را در مراحل کوچکتر اندازه گیری کنید. انجام هر کدام از آنها ممکن است ماه ها طول بکشد. شما باید خود را با این آگاهی آشتی دهید که تحقق هدف نهایی شما (در صورت رسیدن به آن) ممکن است یک یا دو سال یا حتی یک دوره کامل طول بکشد.

فصل 21

حتی ابتکارات موفقیت آمیز، به خوبی اجرا شده و با خالص ترین نیات، معمولاً دارای برخی نقص های پنهان یا پیامدهای پیش بینی نشده است. انجام کارها یعنی اینکه خود را در معرض انتقاد قرار دهید. طرح جایگزین، ایمن بودن و پرهیز از جنجال، دستور العملی برای متوسط ​​بودن (و خیانت به امیدهای شهروندانی است که شما را بر سر کار آورده است) خواهد بود.

اوباما کاس سانستاین را به عنوان مدیر دفتر اطلاعات و امور نظارتی منصوب کرد. در طول سه سال آینده، کاس و تیم کوچکی تلاش کردند تا اطمینان حاصل کنند که مقررات پیشنهادی به افراد کافی کمک می کند تا هزینه های خود را توجیه کنند. اوباما همچنین از او خواست تا همه مقررات فدرال موجود را مورد بازبینی کامل قرار دهد تا بتوانند از شر موارد غیرضروری یا منسوخ خلاص شوند.

کاس نیازهای قدیمی را پیدا کرد که پزشکان و بیمارستان ها را مجبور می کرد سالانه بیش از یک میلیارد دلار برای الزامات اداری و بارهای اداری هزینه کنند. او همچنین مقررات زیست محیطی عجیبی پیدا کرد که شیر را به عنوان “روغن” طبقه بندی می کرد و کشاورزان لبنی را در معرض هزینه های سالانه بیش از صد میلیون دلار قرار می داد. او همچنین دریافت که یک دستور بیهوده بر کامیون داران تحمیل شده است که از آنها می خواهد 1.5 میلیارد دلار در زمان تلف شده برای پر کردن فرم ها پس از هر بار خرج کنند.

زمانی که استانداردهای نظارتی به درستی انجام شود، در واقع می تواند کسب و کارها را به نوآوری تشویق کند. این موضوع در مورد نوآوری های ناشی از مقررات جدید بهره وری انرژی در مورد لوازم خانگی و مقررات بهینه سازی مصرف سوخت در وسایل نقلیه ذکر شد.

در طول یک مجمع سازمان ملل، هیئت چینی و سایرین از مذاکره با اوباما درباره توافقنامه تغییرات آب و هوایی اجتناب کردند. رهبران چین، برزیل، هند و آفریقای جنوبی در حال برگزاری یک جلسه محرمانه بودند تا از اوباما پنهان شوند و منتظر رویداد باشند. سرانجام، تیم امنیتی اوباما آنها را پیدا کرد. متعاقباً، پرزیدنت اوباما و هیلاری کلینتون بدون دعوت جلسه را به هم زدند و به هر حال مذاکرات را آغاز کردند. این یکی از داستان های جالب در کتاب بود.

همیشه شکافی بین آنچه اوباما می‌دانست برای دستیابی به دنیایی بهتر باید انجام شود، و آنچه در یک روز، هفته یا یک سال می‌دانست که واقعاً قادر به انجام آن است، وجود دارد.

قسمت ششم: در بشکه

فصل 22

این در ذات سیاست و قطعاً ریاست جمهوری است که از مسیرهای سخت عبور کند. مواقعی که تیترها تند می شوند.

علاوه بر مدیریت دولت و دریافت حقایق، عموم مردم اغلب به رئیس جمهور نگاه می کنند تا دنیای سخت و اغلب ترسناک را توضیح دهد.

شما باید برنامه خود را بفروشید، به حامیان پاداش دهید، به مخالفان ضربه بزنید و حقایقی را تقویت کنید که به هدف شما کمک می کند.

رحم و جیم جونز تقریبا هر روز اوباما را می دیدند. تنها هیلاری کلینتون، تیم گیتنر و رابرت گیتس با او در دفتر بیضی شکل ملاقات داشتند. همه باید برای رسیدن به برنامه اوباما بجنگند. سعی می کردند هر سه ماه یک بار جلسات کامل کابینه داشته باشند. واشنگتن شهری است که در آن نزدیکی و دسترسی به رئیس جمهور به عنوان معیاری برای نفوذ در نظر گرفته می شود.

اوباما سعی کرد در تعریف و تمجید سخاوتمندانه و در انتقادات خود سنجیده باشد. در جلسات او به بیان نظرات همه، از جمله نظرات اعضای ارشد بیشتر اشاره کرد.

یکی از جنبه های مدیریتی که یادگیری آن بیشتر طول کشید، نیاز به توجه بیشتر به تجربیات زنان و رنگین پوستان در کارکنان بود.

اوباما مدتهاست بر این باور بوده است که هر چه چشم اندازها در اطراف یک میز بیشتر باشد، سازمان بهتر عمل می کند. او افتخار می کرد که آنها متنوع ترین کابینه تاریخ را استخدام کرده اند.

هنگامی که رئیس جمهور شدید، تصور مردم از شما، حتی تصور کسانی که شما را بهتر می شناسند، ناگزیر توسط رسانه ها شکل می گیرد.

موانع و مبارزات به ندرت او را تا ته قلب تکان می داد. در عوض، زمانی که احساس بیهودگی، بی هدفی، زمانی که وقت خود را تلف می‌کند یا فرصت‌ها را هدر می‌دهد، به احتمال زیاد افسردگی به او سر می‌زند. حتی در بدترین روزهایش به عنوان رئیس جمهور، او هرگز چنین احساسی نداشت. این کار فقط اجازه نمی دهد که حوصله یا وقت تلف شود.

خانواده اوباما سعی کردند آخر هفته های منظمی با حلقه دوستان خود داشته باشند. علاوه بر این، آنها شروع به میزبانی مهمانی های کوچک شام در اقامتگاه هر چند ماه یک بار کردند. آنها از هنرمندان، نویسندگان، دانشمندان، رهبران تجاری و دیگرانی دعوت می‌کردند تا با آنها و افکارشان بیشتر آشنا شوند.

بخش قابل توجهی از این فصل به اصلاح وال استریت می پردازد. آنچه در تصویب قانون اصلاحات داد-فرانک وال استریت و حمایت از مصرف کننده دخیل بوده است را شرح می دهد. اوباما آن را یک پیروزی مهم و گسترده ترین تغییر در قوانین حاکم بر بخش مالی آمریکا از زمان توافق جدید دانست.

فصل 23

بیشتر این فصل از کتاب سرزمین موعود به جزئیات نشت نفت Deepwater Horizon و نحوه واکنش پرزیدنت اوباما و تیمش می پردازد.

در بیشتر سفرهای ریاست جمهوری، این نکته نه برای جمع آوری اطلاعات جدید بلکه برای اطلاع رسانی نگرانی و حل و فصل است.

یک رئیس جمهور چاره ای جز چند کار مداوم ندارد.

از آنجایی که تیم موجود که روی تعمیر نشتی نفت کار می‌کردند، نتوانستند راه‌حل‌های موثر و به موقع برای تعمیر ارائه کنند، اوباما از استیون چو (وزیر انرژی) برای کمک دعوت کرد. این یکی از بهترین تصمیماتی بود که اوباما برای رسیدگی به مشکل Deepwater Horizon گرفت.

از نظر تاریخی، حزبی که کاخ سفید را کنترل می‌کند، تقریباً همیشه پس از دو سال اول قدرت، کرسی‌های کنگره را از دست می‌دهد.

در ادامه این فصل، اوباما در مورد استعفای ژنرال استنلی مک کریستال و مقاله ژنرال فراری رولینگ استونز که کاتالیزور آن بود صحبت می کند. او روند فکری و تصمیم گیری خود را که در تصمیم گیری برای پذیرش استعفا انجام شد، توضیح می دهد.

در نهایت، اوباما راهی برای اعمال مجموعه ای متفاوت از قوانین برای یک ژنرال چهار ستاره به جز قوانینی که در مورد سایر پرسنل نظامی اعمال می شود، ندید. در ارتش، خطرات همیشه بالاتر است. هر گونه شکست در عمل به عنوان بخشی از یک تیم یا هر اشتباه فردی فقط منجر به خجالت نمی شد، مردم می توانند بمیرند.

نظارت غیرنظامی بر ارتش یک اصل اساسی دموکراسی نمایندگی امریکاست. به گفته اوباما، اظهارات ژنرال مک کریستال در صورت عدم توجه مناسب، این اصل را تهدید می کند.

پس از اولین سال بلندپروازانه ریاست جمهوری، اوباما سرمایه سیاسی زیادی نداشت. چیزی که باقی مانده بود، آن‌ها تلاش می‌کردند تا قبل از انتخابات میان‌دوره‌ای سال 2010، تا آنجا که می‌توانند ابتکار عمل را از طریق کنگره به دست آورند.

حتی در تعطیلات، اوباما روز خود را با گزارش روزانه رئیس جمهور آغاز می کرد.

فصل 24

اوباما آرزو می کرد که در اولین روز ریاست جمهوری خود آینده نگری داشته باشد تا به هری رید و بقیه دموکرات های سنا بگوید قوانین سنا را بازبینی کرده و از شر تحریم های سنا خلاص شوند.

اوباما پس از استعفای رام برای نامزدی شهردار شیکاگو، بیل دیلی را به عنوان رئیس ستاد جدید خود منصوب کرد. بیل به عنوان یک معامله گر عملگرا و مؤثر با روابط قوی هم با کارگران و هم با جامعه تجاری شهرت داشت.

به گفته اوباما، نخست وزیر مانموهان سینگ، معمار اصلی تحول اقتصادی هند بود.

از نظر تاریخی، جاه طلبی های کنگره در طول فاصله بین روز انتخابات و تعطیلات کریسمس کم است. با وجود این، اوباما و دولت او پس از انتخابات میان دوره ای 2010 سخت تلاش کردند تا قوانین کلیدی را تصویب کنند. این فصل بسیاری از لوایحی را که آنها سعی کردند از طریق کنگره دریافت کنند، برجسته می کند، یکی از جالب ترین آنها قانون DREAM است (در سال 2010 تصویب نشد).

قسمت هفتم: روی سیم بالا

فصل 25

فصل 25 سرزمین موعود در مورد سیاست و درگیری در کشورهای خاورمیانه صحبت می کند. بسیاری از آن بر تلاش های اوباما برای مذاکره صلح در منطقه بین اسرائیل و فلسطین متمرکز بود.

اعضای هر دو حزب سیاسی ایالات متحده نگران عبور از کمیته روابط عمومی آمریکا اسرائیل (AIPAC) بودند. که یک سازمان لابی قدرتمند دو حزبی است که برای اطمینان از حمایت تزلزل ناپذیر ایالات متحده از اسرائیل اختصاص یافته است. نفوذ آیپک می تواند تقریباً بر هر حوزه کنگره ای در ایالات متحده اعمال شود.

اوباما به تفصیل تلاش های خود برای مذاکره صلح با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، و محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان ملی فلسطین را شرح می دهد.

اوباما به طور دوره ای رهبران سازمان های یهودی یا اعضای کنگره را به کاخ سفید دعوت می کرد تا از تعهد آنها به امنیت اسرائیل و روابط بین ایالات متحده و اسرائیل اطمینان حاصل کند. اوباما به توسعه نهایی سیستم دفاع موشکی گنبد آهنین کمک کرد.

اوباما گفت که او اغلب به این فکر می کند که ویژگی های خاص رهبران منفرد چقدر در گستره تاریخ تفاوت ایجاد می کند. خواه آنهایی که به قدرت می رسند مجرای جریانات عمیق و بی امان زمانه هستند، یا حداقل تا حدی نویسندگان آن چیزی هستند که قرار است پیش آید. او از خود می‌پرسد که آیا ناامنی‌ها و امیدها، آسیب‌های دوران کودکی یا خاطرات مهربانی‌های غیرمنتظره آنها به اندازه هر تغییر تکنولوژیکی یا روند اجتماعی-اقتصادی نیرویی دارد؟ او متعجب است که اگر هر یک از رهبران درگیر شخصیت ها، پیشینه های متفاوتی داشتند یا در مراحل مختلف زندگی بودند، مذاکرات صلح به گونه ای دیگر رقم می خورد.

اوباما دستورالعمل مطالعاتی ریاست جمهوری (PSD) را برای ارزیابی ناآرامی ها در کشورهای عربی انجام داد. اوباما از این دستورالعمل استفاده کرد تا به وزارت امور خارجه، پنتاگون، سیا و دیگر آژانس‌های دولتی دستور دهد راه‌هایی را بررسی کنند که ایالات متحده می‌تواند اصلاحات سیاسی و اقتصادی معنادار در منطقه را تشویق کند تا این کشورها را به اصول دولت باز نزدیک‌تر کند.

اواسط فصل 25 سرزمین موعود، در مورد محمد بوعزیزی و خودسوزی او که کاتالیزوری برای انقلاب تونس بود صحبت می کند.

در سال 2010، اعتراضات (عمدتاً از جوانان) در بسیاری از کشورهای عربی از جمله الجزایر، یمن، اردن و عمان آغاز شد. اینها اولین سوسو زدن های چیزی بود که به بهار عربی معروف گردید.

هنگامی که ما بیش از حد ایزوله هستیم، آنچه را که می خواهیم ببینیم می بینیم و آنچه را که می خواهیم بشنویم می شنویم. اینها افکار اوباما در مورد حسنی مبارک، رئیس جمهور مصر بود.

اوباما گفت که محمد بن زاید (MBZ)، ولیعهد ابوظبی شاید باهوش ترین رهبر در خلیج فارس باشد. او جوان، پیچیده و نزدیک به سعودی ها بود. او با اوباما تماس گرفت تا به وی بگوید که اظهارات ایالات متحده در مورد مصر از نزدیک در خلیج فارس و با هشدار فزاینده رصد می شود.

فصل 26

این فصل سرزمین موعود به لیبی و معمر قذافی در دوران بهار عربی می پردازد.

قبل از شروع حملات هوایی آمریکا در لیبی، اوباما با قذافی تماس گرفت و آخرین فرصت را به او پیشنهاد کرد تا نیروهایش را عقب بکشد و به حقوق لیبیایی‌ها برای شرکت در تظاهرات مسالمت‌آمیز احترام بگذارد. قذافی نپذیرفت.

به دلیل مسائل فنی در برزیل، اوباما مجبور شد مجوز حملات هوایی را از طریق یک تلفن همراه ناامن که متعلق به یکی از کارکنانش بود، صادر کند.

هیلاری کلینتون، کریس استیونز، دیپلمات آمریکایی را به بنغازی، لیبی فرستاد تا به عنوان رابط شورای حکومتی آنجا عمل کند. کریس سفیری است که در سال 2012 در حمله بنغازی درگذشت.

فصل 27

این فصل سرزمین موعود عمدتاً بر یافتن اسامه بن لادن تمرکز دارد. جزئیات زیادی در مورد برنامه ریزی و اجرای عملیات نپتون نیزه گنجانده شده است.

در می 2009، اوباما به تعدادی از مشاوران از جمله رام، لئون پانتا و تام دونیلون گفت که می‌خواهد یافتن بن لادن را در اولویت قرار دهد. او به آنها گفت که می‌خواهد یک طرح رسمی برای پیدا شدنش ببیند. اوباما می خواست هر 30 روز یک گزارش بر روی میز خود داشته باشد که پیشرفت آنها را شرح دهد. او همچنین آن را در دستور ریاست جمهوری قرار داد تا مطمئن شود همه در یک راستا هستند.

اوباما حذف بن لادن را برای هدف خود برای تغییر جهت استراتژی ضد تروریسم آمریکا حیاتی می دانست.

هنگامی که سیا این مجتمع در پاکستان را با “پیسر” که احتمال بن لادن بودن را داشت شناسایی کرد، اوباما از تام دونیلون و جان برنان خواست تا بررسی کنند که حمله به این مجتمع چگونه خواهد بود.

آنها در نهایت دو گزینه داشتند. گزینه اول تخریب آن با یک حمله هوایی بود. گزینه دوم مجوز یک ماموریت عملیات ویژه بود. برای حفظ محرمانه بودن عملیات و انکار در صورت بروز مشکل، این ماموریت به جای پنتاگون تحت اختیار سیا انجام می شود.

آنها از نایب دریاسالار ویلیام مک ریون، رئیس JSOC دعوت کردند تا آنها را در مورد آنچه که حمله ممکن است به همراه داشته باشد، راهنمایی کند.

زنجیره فرماندهی عملیات از پرزیدنت اوباما به لئون پانتا و سپس به ویلیام مک ریون رسید. به مک ریون اختیار کامل برای طراحی و اجرای ماموریت داده شد، اگر آنها تصمیم به ادامه آن داشته باشند.

یادداشت هایی در مورد ویلیام مک ریون او برای پایان نامه تحصیلات تکمیلی خود، نظریه عملیات ویژه را نوشت. تز او نشان می دهد که چگونه نیروهای عملیات ویژه کوچکتر می توانند به برتری نسبی دست یابند. او برتری نسبی را به عنوان شرایطی تعریف می کند که زمانی وجود دارد که یک نیروی کوچکتر برتری تعیین کننده ای نسبت به دشمن بزرگتر یا با دفاع خوب به دست آورد.

برای اهداف برنامه ریزی، سیا یک مدل سه بعدی کوچک از این ترکیب ساخته بود. مک ریون بر ساخت یک نمونه کامل از این مجتمع در فورت براگ نظارت کرد. تیم SEAL یک سری تمرینات را در این مجتمع انجام داد تا زمان بندی و برنامه ریزی عملیات را کامل کند.

برای اطمینان از اینکه این طرح مورد آزمایش فشار قرار گرفته است، آنها از مرکز ملی ضد تروریسم خواستند تا از تحلیلگران خود اطلاعات موجود را بررسی کنند تا ببینند نتایج آنها چگونه مطابقت دارد.

بسیاری از چیزهایی که واقعاً در دولت اهمیت دارد به اعمال ناشناخته روزانه افرادی برمی‌گردد که به دنبال توجه نیستند، اما به سادگی می‌دانند چه می‌کنند و آن را با افتخار انجام می‌دهند.

پس از انجام موفقیت آمیز ماموریت، اوباما با جورج دبلیو بوش و بیل کلینتون تماس گرفت تا این خبر را به آنها بگوید. او با اشاره به این نکته به بوش اذعان کرد که این مأموریت نقطه اوج فرآیند سخت طولانی است که در دوره ریاست جمهوری او آغاز شده بود.

اوباما برای تایید این خبر با آصف علی زرداری رئیس جمهور پاکستان تماس گرفت. اوباما انتظار داشت که این سخت ترین تماس او باشد، اما در کمال تعجب از او تبریک گفت و حمایت کرد.

اوباما با تیمی که عملیات نپتون نیزه را با موفقیت به پایان رساند ملاقات کرد. او زمانی را با آنها سپری کرد و نشان واحد ریاست جمهوری را به آنها اهدا کرد، بالاترین جایزه ای که یک واحد نظامی می تواند دریافت کند.

این کتاب در اواسط دوره اول ریاست جمهوری اوباما، در حدود می 2011، در همین نقطه به پایان رسید.

4.2/5 - (5 امتیاز)

دکتر مهدی جباریان

دکتر مهدی جباریان دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی کارشناسی مهندسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشاور و مدرس حوزه استراتژی و مدیریت mahdi.jabarian@ut.ac.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن