سیاست

مشروطیت یا مشروطه خواهی به زبان ساده چیست؟

مشروطه خواهی یا مشروطیت عبارت است از اقدامی که مشخص می کند برخی دستورالعمل های سختگیرانه یا سند حاکمیتی که همان قانون اساسی است، بر تصمیمات سیاسی و اداری کشور حاکم باشد. قانون اساسی رهنمودها و اقدامات خاصی را که باید در داخل یک کشور دنبال شود، توصیف می کند.

مشروطیت و قانون اساسی مفاهیمی هستند که توسط و برای مردم ایجاد شده اند. آنها برای مردم کار می کنند تا مطمئن شوند که حقوق بشر آنها محافظت می شود. این یک ایدئولوژی است که توانایی دولت را برای مدیریت مناسب کشور محدود می کند. مشروطه خواهی بر اساس این تصور است که قوانین شورای حاکم را از اعمال نادرست اختیارات باز می دارد.

فروشگاه موج کوه

عناصر مشروطه خواهی

عناصر مشروطیت عبارتند از: حاکمیت، تفکیک قدرت، برتری قانون اساسی، قوه قضائیه خودمختار، دولت محدود به نمایندگان، ماهیت سیاسی دموکراسی، کنترل قضایی بر پلیس و کنترل غیرنظامی نیروهای نظامی.

عناصر مشروطیت در زیر توضیح داده شده است:

  • قانون اساسی و حاکمیت قانون برتری دارند: بیانگر این است که کشور توسط قواعد اداره می شود تا قدرت یا زور. به جز قوانین و مقرراتی که قبلاً بیان شده است، هیچ کس نمی تواند در مورد حکومت تصمیم بگیرد.
  • حاکمیت: با این فرض شروع می شود که هیچ گونه سوگیری برای هیچ مقامی در دولت وجود ندارد. به طور خلاصه، تضمین می کند که دولت از جانب مردم، توسط و برای مردم است.
  • دولت محدود به نمایندگی: این عنصر مشروطه خواهی اعلام می کند که مردم نمایندگان را از طریق یک روند قانونی انتخابات انتخاب می کنند. آنها نمایندگانی را برای مراقبت از منافع خود انتخاب می کنند، بنابراین آنها باید در قبال اقدامات خود پاسخگو و پاسخگوی عموم باشند.
  • ماهیت سیاسی دموکراسی: حقوق فردی و برابری باید در یک دموکراسی محافظت شود. حقوق برابر را برای همه شهروندان کشور اعلام می کند.
  • تفکیک قوه: قوه را به سه دسته قانون گذاری، اجرایی و قضایی تقسیم می کند. این به حفظ تعادل و بررسی در هر قسمت به طور جداگانه و موثرتر کمک می کند.
  • قانون و قوه قضاییه بر پلیس حاکم است: یکی از عناصر مهم مشروطه خواهی است که تضمین می کند که قدرت پلیس توسط قانون و تحت اختیارات قانونی مورد نقد قرار می گیرد. پلیس حق تعدی به حیثیت مردم را ندارد.
  • دستگاه قضایی خودمختار: خودمختاری سیستم قضایی به معنای تضمین آزادی مشروعیت دموکراتیک است. به این معنی که اگر قوانین اجازه دهد، دولت اختیار دارد که ملت را کنترل کند.
  • کنترل غیرنظامی نیروهای نظامی: این نماد این است که دولت غیرنظامی باید بر نیروی نظامی نظارت کند به گونه ای که ارتش نتواند روند قضاوت دموکراتیک کشور را مختل کند.

اهمیت مشروطیت

کشورهایی که دولت‌های مشروطه را تشکیل داده و حفظ کرده‌اند، معمولاً در لبه پیشروی پیشرفت‌ها در علم و فناوری، قدرت اقتصادی، تکامل اجتماعی و رفاه بشر باقی مانده‌اند. اهمیت مشروطیت را با بررسی نکات زیر می توان درک کرد:

  • از سوی دیگر، کشورهایی که بارها نتوانسته اند دولت مشروطه را حفظ کنند، اغلب از عدم رشد بالقوه خود رنج می برند.
  • زیرا مشروطیت به معنای تضمین «اعمال عادلانه و بی‌طرفانه قدرت» است. جامعه ای آرام و منظم را تسهیل می کند، از حقوق شهروندان و جوامع دفاع می کند و مدیریت مناسب منابع و رشد و پیشرفت اقتصادی را تشویق می نماید.
  • به گونه ای می توان گفت که مشروطیت مقامات قانونی را برای مدیریت نگرانی های معتبر برای منافع عمومی تجهیز می کند و در عین حال از مردم در برابر استبداد حاکمان محافظت می کند که در غیر این صورت ممکن است از اقتدارشان برای منافع شخصی آنها استفاده شود تا منفعت عمومی.
  • یک قانون اساسی با ارائه قواعد اساسی مربوط به منبع، انتقال، پاسخگویی و کاربرد قدرت سیاسی در یک جامعه، گسست بین نهادهای نهادی ثابت و بادوام دولت، از یک سو، و دولت منتخب از سوی دیگر را آشکار می کند. .
  • مشروطیت تضمین می کند که دولت صاحب حاکمیت نیست. بلکه به نمایندگی از شهروندانش تحت صلاحیت قوانین بالاتر دولت را اداره می کند.

نکات

مشروطیت کاربردهای تجویزی و توصیفی دارد. گرهارد کاسپر، پروفسور حقوق، این جنبه از این واژه را با اشاره به این نکته درک کرد: “مشروطیت دارای مفاهیم توصیفی و تجویزی است. اگر به صورت توصیفی استفاده شود، عمدتاً به مبارزه تاریخی برای به رسمیت شناختن قانون اساسی حق مردم برای “رضایت” و برخی حقوق دیگر، آزادی ها یا همان مشروطه خواهی اشاره دارد. و امتیازات استفاده دستوری، معنای آن شامل آن دسته از ویژگی‌های حکومت است که به عنوان عناصر اساسی قانون اساسی دیده می‌شوند.

برخلاف توصیف قوانین اساسی، یک رویکرد تجویزی به این موضوع می‌پردازد که قانون اساسی چگونه باید باشد. همانطور که توسط فیلسوف کانادایی ویل والوچوف ارائه شده است، مشروطیت مظهر است

این عقیده که دولت می تواند و باید از نظر قانونی در اختیارات خود محدود باشد و اختیارات آن به رعایت این محدودیت ها بستگی دارد. این ایده انبوهی از پرسش‌های آزاردهنده را به همراه دارد که نه تنها برای دانشمندان حقوق، بلکه برای هر کسی که مشتاق کشف مبانی حقوقی و فلسفی دولت است، مورد توجه است.

انتقادات

جرمی والدرون، محقق حقوقی، معتقد است که قانون اساسی اغلب غیر دموکراتیک است:

قانون اساسی فقط محدود کردن قدرت نیست. آنها در مورد توانمندسازی مردم عادی در یک دموکراسی و اجازه دادن به آنها برای کنترل منابع قانون و مهار دستگاه های حکومتی در راستای آرمان های خود هستند. این نگاه دموکراتیک به قانون اساسی است، اما دیدگاه مشروطه خواهانه نیست… البته همیشه می توان بدیلی برای مشروطیت به عنوان شکل بدیل مشروطیت ارائه کرد: محققان از «مشروطیت مردمی» یا «مشروطیت دموکراتیک» صحبت می کنند. اما من فکر می کنم ارزش آن را دارد که نسخه ای آشکار از ضدیت بین مشروطیت و حکومت خودمختار دموکراتیک یا مردمی ارائه دهیم، اگر چه تنها به این دلیل که به ما کمک می کند تا به وضوح میزان یک نظریه جدید و بالغ را اندازه گیری کنیم.

مشروطیت همچنین موضوع انتقاد موری روتبارد بوده است، که مشروطیت را به عنوان ناتوانی در مهار دولت ها و عدم حمایت از حقوق شهروندان در برابر دولت ها مورد انتقاد قرار می دهد.

مطالب مرتبط

۵/۵ - (۱ امتیاز)

منبع
byjusexamprep

دکتر مهدی جباریان

دکتر مهدی جباریان دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی کارشناسی مهندسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشاور و مدرس حوزه استراتژی و مدیریت mahdi.jabarian@ut.ac.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن