استراتژی

تفکر چیست و مولفه های تفکر کدام است؟

تفکر فرآیند شناختی است، که استفاده از هه چیز از جمله حافظه بلندمدت برای پایان دادن به یک مساله یا رسیدن به یک راه حل را در بر می گیرد.

در زبان روزمره، ما از اصطلاح “تفکر” با معانی گسترده ای استفاده می کنیم. فرهنگ لغت دنیای جدید وبستر (1988) کلمه تفکر را به عنوان یک کلمه کلی که به معنای تمرین است تعریف می کند. توانایی های ذهنی برای شکل دادن به ایده ها به نتیجه گیری و غیره می رسد.

فروشگاه موج کوه

تفکر همچنین مترادف با کلمات دلیل، فکر کردن و تأمل است. کلمه عقل بر یک توالی منطقی از فکر دلالت دارد که با آنچه شناخته شده یا مفروض است شروع می شود و از طریق تداخل ترسیم شده به نتیجه قطعی می رسد. مثلاً فکر می‌کردم، نه خیال‌پردازی. Reflect به معنای برگرداندن افکار خود به یک موضوع یا مجموعه ای از افکار ناگسستنی است.

تفکر فرآیندی فوق‌العاده پیچیده است و تعریف و توضیح آن در روان‌شناسی باید مفهومی دشوار باشد. فیلسوف برای یک نسل درباره معنای تفکر بحث کرده است. در حوزه روانشناسی، تفکر به فرآیند ذهنی فعال اشاره دارد. روانشناسان تفکر را به عنوان دستکاری (دسته) بازنمایی ذهنی اطلاعات تعریف کردند.

یک بازنمایی ذهنی ممکن است به شکل یک کلمه، یک تصویر بصری، یک صدا، یک داده، هر روش حسی دیگری ذخیره شده در حافظه باشد. تفکر، بازنمایی خاصی از اطلاعات را به شکلی جدید و متفاوت تبدیل می‌کند و به ما امکان می‌دهد به سؤالات پاسخ دهیم، مشکلات را حل کنیم یا به اهداف برسیم.

تفکر را می توان به روش های مختلفی تعریف کرد:

تفکر یک فرآیند نمادین است

تفکر به عنوان بازنمایی یا نمادهای حافظه برای یک هدف تعریف می شود. افراد هنگام اجرای اعمال ذهنی و اجرای تصمیمات، از بازنمایی های بصری یا تصاویر ذهنی افراد یا اشیا کمک می گیرند. تصاویر ذهنی یا بازنمایی های بصری ممکن است به شکل دانش گذشته، درک علائم، نمادها، مفاهیم، ایده ها، تصاویر بصری، کلمات، زبان ها، اعداد و نمودارها باشد تا فعالیت آشکار.

برانگیختن سیستماتیک نمادها به سازماندهی تفکر کمک می کند. به عنوان مثال، اگر باید یک میز بزرگ را از یک در باریک عبور دهیم، تصویر بصری میز را در ذهن خود می چرخانیم و تشخیص می دهیم که اگر میز به طرفین چرخانده نشود، رد نمی شود. دیویس، اس.اف. و پالادینو (2004) “تفکر را به عنوان یک فرآیند ذهنی شامل دستکاری اطلاعات در قالب تصاویر یا مفاهیمی که از رفتار ما استنتاج می شود” تعریف می کنند.

تفکر یک فرآیند ذهنی بالاتر است

تفکر تحت روانشناسی شناختی قرار می گیرد. روانشناسی شناختی شاخه ای از روانشناسی است که به فرآیندهای ذهنی بالاتری می پردازد که به بررسی تفکر، دانستن و استدلال، حل مسئله، تصمیم گیری و درک جهان، انتقال افکار خود به دیگران، استفاده از حافظه و تجربیات فعلی می پردازد. تنها از طریق تفکر است که ما اطلاعات را رمزگذاری، پردازش، ذخیره، بازیابی و تجزیه و تحلیل می کنیم.

تفکر انسان را ارگانیسمی برتر از حیوانات می سازد. این باعث می شود که فرد قادر به برنده شدن جایزه رمان، کاوش در جهان، حل فوری مسائل پیچیده یا عقب مانده ذهنی باشد. این فرآیندی است که تا زمان مرگ باقی می ماند. مردم حتی در خواب و رویا فکر می کنند.

تفکر یک مکالمه فرعی است

تفکر یک فرآیند خصوصی، کار درونی یک فرد و همچنین یک فعالیت مکانیکی فردی است. تفکر نه فعالیتی است که محدود به سر است و نه مستقیماً قابل مشاهده است. این شامل رفتار ضمنی یا درونی، تصاویر ذهنی و برخی حرکات خفیف عضلانی می شود.

ما نمی‌توانیم فقط به نمادهای کلامی و ریاضی فکر کنیم، بلکه می‌توانیم به حرکات بازو، دست‌ها و سرها و همچنین در حرکات بیانی متنوعی مانند شانه‌های بالا انداختن، ابروهای تیردار، لبخند و غیره فکر کنیم. کل ارگانیسم درگیر تفکر است. اگر بچه ها را در حال حل یک پازل تماشا کنیم، می توانیم حرکات آنها را مشاهده کنیم. از روی این حرکات می توان فهمید که آنها به چه چیزی فکر می کنند. بنابراین، به آن مکالمه فرعی می گویند.

تفکر برآوردن نیاز یا حل مسئله است

همیشه با یک مشکل آغاز می شود و با راه حل آن به پایان می رسد. زمانی که معانی، باورها و برنامه های جدیدی برای حل مشکلات یا تصمیم گیری تولید می کنیم، آشکار می شود. برخی از مشکلات به راحتی قابل حل هستند در حالی که برخی دیگر نیاز به تلاش، تمرکز، صبر و تفکر زیادی دارند. ممکن است برخی غیرقابل حل باشند، اما هنوز، ما فکر می کنیم. این تفکر به دنبال ردیابی مسیر مورد نیاز برای رسیدن به هدف است و موانع را از نظر ذهنی از بین می برد. این فرآیند به درک ماهیت مشکل، شناسایی اطلاعات مورد نیاز برای حل آن و سپس تولید فهرستی از راه حل ها کمک می کند.

فکر کردن را می توان در تجربه “آها” (من پاسخ را دریافت کردم) مشاهده کرد، زمانی که مردم به طور ناگهانی راه حلی را برای مشکلی که ساعت ها یا روزها در ذهنشان بوده است، پیدا می کنند و در نتیجه نیاز یک فرد را برآورده می کنند. وارن، اچ. و L. Carmichael (1930) تفکر را اینگونه تعریف می کنند: «تفکری نمادین است که توسط یک مشکل یا وظیفه ای که فرد با آن مواجه است آغاز می شود و شامل برخی آزمون ها و خطاها می شود اما تحت تأثیر هدایت کننده آن مشکل است و در نهایت به یک نتیجه یا راه حل منتهی می شود.

مولفه های تفکر چیست

تفکر از ابزارها و ابزارهای مختلف استفاده می کند. اینها عناصری هستند که به عملکرد مؤثر تفکر ما کمک می کنند. برخی از اینها تصاویر، مفاهیم و گزاره های ذهنی هستند.

تصاویر ذهنی

تصاویر ذهنی از تجربیات گذشته ما هستند. هرگاه به اشیاء یا رویدادهای خاصی فکر می کنیم، آنها را در غیاب آنها تجسم می کنیم. تصاویر می توانند شنوایی، بویایی، دیداری، چشایی، پوستی یا حرکتی باشند. به عنوان مثال، می توانید تصاویر ذهنی کمپینگ با دوستان خود را به یاد بیاورید که در آن به موسیقی خوب (شنیداری) گوش داده اید، از غذاهای خوشمزه (چشایی)، بوی گل در اطراف محل پیک نیک (بویایی)، مناظر خوب (بصری)، رقصیدن لذت برده اید.

تصویرسازی ذهنی در ورزش و موسیقی بسیار استفاده می شود. ورزشکاران در مرحله تمرینی از آنها استفاده می کنند. روانشناسان ورزشی از تصویرسازی بصری به عنوان یک تکنیک تمرینی برای افزایش عملکرد در ورزش و در توانبخشی آسیب ها حمایت می کنند. شواهد تحقیقاتی نشان می دهد که تمرین ذهنی می تواند ساختار مغز را فعال کند که به عملکرد کمک می کند. بنابراین، اگر اطلاعات ذخیره شده در حافظه را اسکن کنیم، تصاویر به ما کمک می کنند تا یک مسیر عملی را برنامه ریزی کنیم. همچنین در انجام یک کار برای نتایج بهتر کمک می کند.

اگرچه تصاویر نقش مهمی در تفکر دارند، اما همه آنها شامل تصاویر نیستند. تصاویر ممکن است برای تفکر انتزاعی ضروری نباشند. بسیاری از آن شامل شکل گیری و استفاده از مفاهیم است.

مفاهیم

مفاهیم، ​​بازنمایی ذهنی طبقه ای از اشیا، افراد، رویدادها و چیزهایی هستند که ویژگی های مشترکی دارند. به عنوان مثال، حیوانات، مبلمان، سبزیجات و … گل کلم، لوبیا و کلم نمونه هایی از مفاهیم سبزی هستند. قرمز، سبز و سفید مفاهیم رنگ ها هستند. گل یک مفهوم است اما یک گل یک مفهوم نیست. کلمه مادر یک مفهوم است اما مادر من یک مفهوم نیست. به همین ترتیب، خورشید و ماه، مفاهیم نیستند.

مفاهیم به کاهش تلاش های ذهنی ما کمک می کند و ارتباط را با سهولت نسبی آسان تر می کند. آنها پدیده های پیچیده را در دسته بندی های ساده تر، به راحتی قابل درک و قابل استفاده سازماندهی می کنند و به حل مشکلات ما کمک می کنند.

گزاره ها

تفکر شامل زبان ها، ادراکات و نمادها می شود تا به فرآیند تفکر ما معنا بدهد. گزاره‌ها دستکاری ذهنی این مهارت‌های شناختی (زبان‌ها، تصاویر ذهنی، مفاهیم) را برای روابط معنادار با آنچه که فکر می‌کنیم، توصیف می‌کنند. گزاره‌ها مدل‌های ذهنی را تشکیل می‌دهند که ساختار دانش ما را با مکان‌های اشیاء و رویدادهای جهان پیرامون هدایت می‌کنند.

در حالی که یک مدل نادرست منجر به خطا در تفکر و عدم عمل می شود. به عنوان مثال، جمله “دلم برایت تنگ شده بود” صمیمیت بین دو دوست صمیمی را نشان می دهد. اگر مدل ذهنی شما در مورد آن دوست اشتباه است، ممکن است در مورد او منفی فکر کنید. این نسبت بین فرآیندهای ذهنی ما پیوند ایجاد می کند.

مطالب مرتبط

4/5 - (2 امتیاز)

دکتر مهدی جباریان

دکتر مهدی جباریان دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران کارشناس ارشد مدیریت بازرگانی دانشگاه علامه طباطبایی کارشناسی مهندسی معماری دانشگاه آزاد اسلامی مشاور و مدرس حوزه استراتژی و مدیریت mahdi.jabarian@ut.ac.ir

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن