جامعه شناسی سیاسی چیست: تعریف و اهمیت
جامعه شناسی سیاسی رشته ای است که به طور گسترده به مطالعه دولت ها، جوامع و امور سیاسی شهرت دارد. تجزیه و تحلیل روندهای اجتماعی که مستقیماً بر پیشرفت سیاسی تأثیر می گذارد، تمرکز اصلی جامعه شناسی سیاسی است و برای درک این موضوع، زمینه تاریخی نیروهای سیاسی و نظریه ها، شکل گیری و رفتار گروه های اجتماعی در مورد دولت عمدتاً مورد تحقیق قرار می گیرد. به دولت از منظر کلان و خرد نگاه می شود و این امر مستلزم دولت-ملت ها و پیشینه سیاسی آنها، جنبش های اجتماعی و سیاسی و عوامل ایجاد آنها و غیره است. ایده اصلی این است که بفهمیم چرا امور سیاسی به این شکل می باشند که در یک وضعیت خاص هستند و چرا شکلی که دارند به خود می گیرند. در مقابل، دیدگاه خرد بیشتر بر گروههای اجتماعی و تأثیر آنها بر رفتار سیاسی فردی و چگونگی تأثیر نگرشهای آنها بر اموری مانند رأیگیری و مشارکت متمرکز است.
این امکان هست که جامعه شناسی سیاسی را با علوم سیاسی اشتباه گرفت، زیرا در واقع، بسیاری از موضوعات جامعه شناسی سیاسی با علوم سیاسی همپوشانی دارند، اما تفاوت این است که علم سیاسی بیشتر بر عملکرد درونی نظام سیاسی تمرکز می کند و جامعه شناسی سیاسی تلاش می کند تا نیروهای اجتماعی را که بر نظام سیاسی تأثیر می گذارند، درک کند. این رشته تنها پس از جنگ جهانی دوم به دلیل تأثیرات عمده ای که جنگ بر جامعه و بالعکس داشت برجسته شد. جامعه شناسان سیاسی به گروه ها و جنبه های اجتماعی مانند نژاد و تحصیلات و رفتار آنها نسبت به نظام سیاسی روی آوردند. بعلاوه این مفهوم به نگاه به تصویر بزرگ نیز تبدیل شد و آنها به دنبال تأثیرات انقلاب ها و جنگ، توسعه گسترده دولت و غیره بودند. این مقاله بر آن است تا با بحث در مورد تعاریف گوناگونی که متفکران مختلف در طول زمان بیان کردهاند، این رشته را معرفی کند و به گستره و اهمیت آن بپردازد. علاوه بر این، رویکردها و نظریههای مختلفی را که در طول زمان در این رشته ایجاد شدهاند به تفصیل شرح میدهد و با بحث در مورد مشهورترین جامعهشناسان و مشارکت آنها در جامعهشناسی سیاسی پایان مییابد.
فهرست محتوا
جامعه شناسی سیاسی یعنی چه؟
رشته جامعه شناسی سیاسی به زمان ارسطو برمی گردد. کلمه او برای سیاست یا “politike” از politike episteme به معنای علم سیاسی گرفته شده است. با این حال، در اواخر قرن نوزدهم در دانشگاه کلمبیا به یک رشته علمی واقعی تبدیل شد. با فرا رسیدن قرن بیستم، توجه زیادی به آن معطوف شد و جامعه شناسان در حال تحقیق درباره دولت در زمینه بافت تاریخی و اندیشه سیاسی و رویکردهای مختلف آن بودند. با گذشت زمان، بسیاری از جامعه شناسان، جامعه شناسی سیاسی را بر اساس پیشینه و دیدگاه خود تعریف کرده اند. برخی از آنها عبارتند از:
- رابرت ای داوز و جان ا. هیوز بیان کردند که «جامعه شناسی سیاسی مطالعه رفتار سیاسی در یک دیدگاه جامعه شناختی از چارچوب است (داس، ۲۰۱۷).
- جووانی سارتوری آن را بهعنوان «یک پیشرفت بین رشتهای» تعریف کرد که مستلزم «رویکردهای جامعهشناختی و سیاسی-منطقی ترکیب شده در نقطه تقاطع» است (داس، ۲۰۱۷).
- Bendix & Lipset اظهار داشتند که “در حالی که علم سیاست با دولت شروع می شود و چگونگی تأثیر آن بر جامعه را بررسی می کند، جامعه شناسی سیاسی با جامعه شروع می کند و چگونگی تأثیر آن بر دولت را بررسی می کند (Das, 2017).
- مایکل راش و فیلیپ آلتوف تعریف کردند که “پیوندهای بین سیاست و جامعه، بین رفتار اجتماعی و رفتار سیاسی را بررسی می کند (داس، ۲۰۱۷).
- لوئیس کوزر معتقد بود که به علل اجتماعی و پیامدهای توزیع قدرت بین جوامع مربوط می شود و درگیری های اجتماعی و سیاسی منجر به تخصیص قدرت می شود (Das, 2017).
- کیت فالکز گفت که «به رابطه بین سیاست و جامعه و اذعان به عملکرد بازیگران سیاسی و جنبشهای اجتماعی از یک بافت اجتماعی گستردهتر مربوط میشود (Das, 2017).
- A.K. موخوپادیا آن را به عنوان “محصول لقاح متقابل بین جامعه شناسی و علوم سیاسی که تأثیر سیاست را بر جامعه و برعکس مطالعه می کند” تعریف کرد (Das, 2017).
دامنه و اهمیت
به طور گسترده ای تایید شده است که هدف جامعه شناسی سیاسی تحلیل رابطه بین ساختارهای اجتماعی و سیاسی است. این رشته مستلزم مفهوم نظام سیاسی و تحلیل آن است و همچنین بر مطالعه بخشهای حکومتی مانند سیستم های مقننه تأکید دارد. همچنین بر تحلیل ساختارهای اجتماعی که بر جنبههای سیاسی مانند احزاب یا گروههای ذینفع و اتحادهای طبقاتی تأثیر میگذارند، تأکید میکند. اکثریت محققین دامنه جامعه شناسی سیاسی را از دیدگاه های مختلف مورد بحث و بررسی قرار داده اند. گریر و اورلئان معتقدند که این رشته به ساختار دولت، مشروعیت، جریان و استفاده از انحصار و ساختار کلی نهادها و رابطه آنها با دولت مربوط می شود. لاسول اظهار داشت که سیاست بر تمام جنبه های جامعه تأثیر می گذارد، صرف نظر از اینکه طبقه آنها چیست. آندرئو افرات معتقد بود که این رشته علل، آثار و نتایج تأثیر نظام سیاسی بر نظام های اجتماعی را تحلیل می کند. در حالی که تمرکز اصلی بر ساخت دولت-ملت ها است،
جامعه شناسی سیاسی معاصر خود را به چهار حوزه اصلی پژوهشی تقسیم کرده است که عبارتند از:
- شکل گیری امور اجتماعی-سیاسی در دولت های مدرن،
- ساختار اجتماعی (طبقه، نژاد، قومیت، جنسیت و غیره) و نابرابری در رابطه با سیاست،
- انقلاب ها، جنبش ها و شخصیت های خارج از نهادها بر سیاست تأثیر می گذارد،
- روابط قدرت بین گروه های اجتماعی مانند خانواده ها، گروه های رسانه ای، محل کار و غیره.
یکی از جنبه های اصلی جامعه شناسی سیاسی معاصر، مطالعه فرهنگ سیاسی در جامعه کنونی و چگونگی تأثیر آن بر سیاست است. این امر برجسته بوده است زیرا به ما کمک می کند تا تمایلاتی را که بر عملکرد و نتایج سیاسی تأثیر می گذارد درک کنیم. مشارکت در سیاست و بسیج آن نیز در حوزه جامعه شناسی مستلزم است. علاوه بر این، مطالعه قشربندی اجتماعی یکی از بخشهای اصلی این رشته محسوب میشود. مطالعه اقشار مختلف اجتماعی مانند جنسیت، نژاد، طبقه، قومیت و کاست و چگونگی تأثیر متقابل آنها بر سیاست، نحوه عملکرد سیستم را تعیین می کند. مطالعه آن همچنین می تواند برای درک نابرابری ها و تجزیه و تحلیل تفاوت بین طبقات مانند طبقه متوسط در مقابل طبقه نخبگان و نحوه تأثیر سبک زندگی و تصمیمات آنها بر امور سیاسی مورد استفاده قرار گیرد.
این رشته از اهمیت قابل توجهی در حوزه دانشگاهی برخوردار است، زیرا گرایش های اساسی در جوامعی را که نظام سیاسی و امور آن را تعیین و رهبری می کنند، برجسته می کند. در طول دههها، تمرکز جامعهشناسی سیاسی بر دولت و چگونگی تأثیر مستقیم جامعه بر امور آن به ما کمک کرده است تا دولت را بهبود بخشیم و بالعکس. جامعه شناسی سیاسی معاصر نیز سهم عمده ای در سیاست تطبیقی و مدیریت دولتی داشته است. یکی از جنبه های اصلی جامعه شناسی سیاسی معاصر تمرکز آن بر توسعه است و به طور گسترده برای رویکردهای توسعه جهان سوم استفاده می شود. سیاستهای دولت و رویکردهای آنها در رابطه با جهانیسازی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشورهای در حال توسعه، چیزی است که به ما در درک کلی سیاست جهانی کمک کرده است. علاوه بر این، شناخت امور سیاسی-اجتماعی در مورد توسعه ملت ها و چگونگی تغییر امور سیاسی برای اطمینان از اجرای رویکردهای توسعه ای نیز یکی از تمرکز اصلی در زمان کنونی است.
رویکردهای مطالعه جامعه شناسی سیاسی
مطالعه جامعه شناسی سیاسی شامل دو رویکرد عمده است که عبارتند از رویکرد کلاسیک و رویکرد رفتاری.
رویکرد کلاسیک –
مشارکت کنندگان کلاسیک مانند هابز، روسو، ماکیاولی و لاک و آثار آنها در توسعه اندیشه سیاسی مدرن برجسته بودند. ۱۸۹۰-۱۹۲۰ دوره کلاسیک این رشته بود و در این دوره زمانی، تأسیس آن به عنوان یک رشته دانشگاهی با واکنش عمده آن به انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی به مجلات و تحقیقات عمده کمک کرد. نظریه اجتماعی کلاسیک به طور خاص با استقرار آن به عنوان دانش سیستمی جداگانه ای که به مطالعه فلسفه اخلاقی و سیاسی می پرداخت، جایگاه خود را به دست آورد. ایدئولوژی انتقادی مردم نسبت به ماهیت جامعه انسانی منجر به دخالت جامعه در سطوح سیاسی و اخلاقی شد. این به عنوان راهی برای نشان دادن اهمیت تغییر اجتماعی آغاز شد، اما به منظور آگاه کردن مردم از اهمیت آزادی و برابری مردم تقویت شد. در این رویکرد، چندین دوگانگی برای درک و تجزیه و تحلیل جوامع و گروههای اجتماعی ایجاد شد که عبارتند از تقسیم سنت در مقابل مدرن، تقسیم فرد در مقابل جامعه، تقسیم سکولار در مقابل تقدیس، و تقسیم رفعت در مقابل قرارداد. به طور کلی، نظریه اجتماعی کلاسیک اندیشه سیاسی مدرن را توسعه داد و از تأثیر گروه های اجتماعی بر سیاست برای درک بهتر و کمک به جوامع استفاده کرد. کارل مارکس، امیل دورکیم، ماکس وبر، و الکس دو توکویل، برخی از مهمترین جامعهشناسان سیاسی که به نظریه اجتماعی کلاسیک کمک کردند.
رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری در جامعه شناسی سیاسی با ظهور علوم رفتاری و این رویکرد به طور خاص از منظری خرد از کنش عوامل فردی به جای ویژگی های نهادها آشکار شد. تفاوت عمده با رویکرد کلاسیک این است که این رویکرد به شدت بر تحقیقات تجربی و روشهای تحقیق استاندارد تکیه داشت که تأثیر عمدهای بر نظریه اجتماعی داشت. استفاده از روشهای سختگیرانه مانند نمونهگیری، امتیازدهی و مقیاسبندی برای درک امور سیاسی و رفتار آنها استفاده میشود. تاکید بر دور شدن از اخلاقیات به سمت تحلیلی و توضیحی کاملاً توسط بسیاری از محافظه کاران مورد انتقاد قرار گرفته است و بیان می کنند که این سیاست فاقد تحقیقات سیاسی مناسب است.
منبع: sociologygroup